مدل مقدار تولید اقتصادی به طور گسترده ای در بخش های مختلف تولیدی برای تعیین سیاست بهینه بازپرسازی به کار گرفته شده است. این مدل دارای فرض های محدودکننده زیادی است. در حالی که در واقعیت عوامل متعددی وجود دارد که در سیاست های بهینه مسئله تأثیر بسزایی دارد. به عنوان مثال، در سیستم های تولیدی وجود محصولات معیوب، خرابی ماشین آلات و تقاضای متغیر اجتناب ناپذیر است. همچنین، در نظرگرفتن عوامل دیگری نظیر خرابی ماشین حین تولید، سیاست های نگهداری و تعمیرات می تواند مدل های تولید اقتصادی را به واقعیت نزدیک تر کند. بنابراین، در تحقیق پیش رو یک مسئله تولید اقتصادی با در نظرگرفتن محصولات معیوب حین تولید که درصدی از آن ها با صرف هزینه ای ثابت قابل بازیافت هستند و همچنین، خرابی ماشین و تقاضای متغیر مورد بررسی قرار گرفته است. در این پایان نامه فرض شده است، که محصولات با نرخ ثابتی تولید می شوند. ولی ماشین حین تولید ممکن است دچار خرابی شود. خراب شدن ماشین در حین تولید یک متغیر تصادفی است، که از توزیع نمایی با پارامتر مشخص پیروی می کند. اگر ماشین حین تولید خراب شود، بلافاصله تولید متوقف می شود و ماشین تعمیر می شود و در این تحقیق فرض شده است زمان تعمیر ماشین یک مقدار مشخص و ثابتی است. همچنین، برخلاف مدل های کلاسیک تقاضا برای محصول تولیدی به صورت تابعی غیر افزایشی از زمان بیان شده است. هدف اصلی در این پایان نامه، تعیین سیاست های بهینه بازپرسازی مسئله بیان شده به گونه ای که کل هزینه سالیانه حداقل شود. برای این منظور ابتدا یک مدل ریاضی و سپس، مقدار متوسط هزینه در واحد زمان تعیین شده است و بر اساس مفاهیم بهینه سازی سراسری، مقادیر بهینه مشخص شده است. در نهایت با بیان یک مثال عددی به تجزیه و تحلیل مسئله بیان شده پرداخته شده است.