تحقق عدالت در دادرسیهای کیفری بینالمللی با توجه به ماهیت چندزبانۀ این فرایند، نیازمند ملاکها و معیارهای عینی است. حق دادرسی عادلانه بهعنوان یک تضمین چتری، شامل تعدادی از آیینهای شکلی است که برای فرایند دادرسی کیفری طراحی شدهاند. برخی از جنبههای این تضمین مستقیماً به زبان مربوط میشود. زبان، هم وسیله احقاق تمام حقوق متهم است و هم یکی از معیارهای تحقق عدالت شکلی تلقی میشود، با فراهم کردن کمکمترجم رایگان در وضعیتی که متهم زبان کاری دادگاه را درک نکند یا نتواند صحبت کند. حقِ داشتن مترجم برای چنین متهمانی، هم بهعنوان قاعده عرفی بینالمللی مورد شناسایی قرار گرفته و هم در اساسنامه دادگاههای کیفری بینالمللی قابل مشاهده است؛ لیکن صرف بیان این حق بدون اجرای صحیح و عملی آن، به معنای تضمین رعایت این حق در دادرسیهای بینالمللی نیست. بنابراین، سؤالی که مطرح میشود این است که زبان و مترجم بهعنوان عامل ارتباط، چه نقشی در تحقق دادرسی عادلانه در سیستم عدالت کیفری بینالمللی که سرشار از دادرسیهای چندزبانه است، ایفا مینماید. نگارنده با تتبع در آموزههای حقوقی، اسناد و آرای محاکم کیفری بینالمللی، بر این باور است حق متهمی که به زبان کاری دادگاه تسلط ندارد، برای داشتن مترجم، نهتنها با تمامی اصول دادرسی عادلانه و حقوق دفاعی متهم ارتباطی تنگاتنگ دارد، بلکه در واقع، عدم رعایت این حق میتواند به مفهوم نقض سایر اصول شکلی در دادرسی باشد. منطق این حق در حمایت از متهم در برابر خودسرانگی و تضمینهای حداقلیِ دادرسی عادلانه از طریق توانمندسازی متهم برای برقراری ارتباط مؤثر نهفته است؛ به ویژه در جایی که محاکمه به بیش از یک زبان برگزار میشود. این امر باعث شده که ساختاری امیدوارکننده برای احقاق حقوق زبانی در دادرسیهای کیفری فراهم شود.