نظر به اینکه استان کردستان در منطقه نیمه استپی کشور قرار گرفته و تغییر کاربری اراضی یکی از عوامل اصلی تخریب این مراتع محسوب میشود، این استان به عنوان نمونه تحقیقاتی انتخاب شد. جهت این مطالعه انتخاب یک کاربری مرتع همراه با سه کاربری دیگر که شامل دو سایت در کاربری نخود، دو سایت در کاربری گندم و دو سایت در کاربری باغ )حداقل پنج سال از تبدیل این اراضی میگذرد( و تأثیر آنها بر مهمترین فاکتورهای کیفی خاک مورد بررسی قرار گرفت. نمونهبرداری از خاک به شکل 0 سانتیمتری صورت گرفت ) از سایت مرتع 6 تکرار و سایر سایتها - تصادفی- سیستماتیک از عمق 52 25 تکرار (. نمونههای خاک جهت آنالیز به آزمایشگاه منتقل شدند. مهمترین فاکتورهایی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند شامل تنفس میکروبی، وزن مخصوص ظاهری، توزیع اندازه خاکدانه، پایداری خاکدانه، ماده آلی ذرهای، ماده آلی کل، نیتروژن کل، اسیدیته و هدایت الکتریکی بود. از آنجاییکه کاهش ماده آلی با پایداری خاکدانه و همچنین شکلگیری ماکرو و میکروخاکدانه در ارتباط است، در نتیجه در منطقه مورد مطالعه، مهمترین فاکتورهای شیمیایی خاک )ماده آلی ذرهای، ماده آلی 0 میلیمتری( و ماکروخاکدانه / کل، و نیتروژن کل(، علاوه بر کل خاک، در میکرو )ذرات کوچکتر از 52 0 میلیمتر( اندازهگیری شدند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل واریانس یکطرفه / )ذرات بزرگتر از 52 نشان داد که در اثر تبدیل مرتع به سه کاربری مذکور )باغ، نخودزار و گندمزار( میزان ماده آلی کل و نیتروژن کل در ماکروخاکدانه در سطح 2 درصد دارای اختلاف معنیدار نبود ولی ماده آلی ذرهای ماکروخاکدانه بهطور معنیداری کاهش یافت. نتایج آزمون دانکن نشان داد که فاکتورهای شیمیایی ماکروخاکدانه در کاربری باغ کمتر از دو کاربری دیگر تحت تاثیر اثر منفی تغییر کاربری قرار گرفتند. در میکروخاکدانه و کل خاک هر یک از فاکتورهای شیمیایی بهطور معنیداری کاهش یافتند. اما نتایج آزمون دانکن نشان داد که میزان نیتروژن در کل خاک در کاربری باغ در مقایسه با کاربری مرتع کاهش چشمگیری نداشت. برای اسیدیته و هدایت الکتریکی نتایج تجزیه واریانس افزایش معنیدار در سطح 2 درصد را نشان داد. همچنین تنفس میکروبی طبق نتایج بهدست آمده از جدول تجزیه واریانس اختلاف معنیدار در سطح 2 درصد را نشان داد درحالیکه آزمون دانکن نشان داد که کاربری باغ در مقایسه با سه کاربری دیگر