در دنیای امروز، مدیریت زنجیره تأمین به یکی از مهمترین چالشهای سازمانها تبدیلشده است. زنجیره تأمین شامل کلیه فعالیتهایی است که از تأمین مواد اولیه تا تحویل محصول نهایی به مشتری را در برمیگیرد. هماهنگی و همکاری بین اعضای زنجیره تأمین، نقش کلیدی در بهبود کارایی و کاهش هزینههای زنجیره ایفا میکند. یکی از مسائل مهم در مدیریت زنجیره تأمین، چگونگی تنظیم قراردادها بین اعضای مختلف زنجیره است تا بتوان به بهینهسازی عملکرد کلی دستیافت. در این پایاننامه، به بررسی و ایجاد یک مدل قرارداد ترکیبی برای هماهنگ کردن یک زنجیره تأمین پرداخته میشود. در این زنجیره، تقاضا خردهفروش حساس به قیمت و دارای مقدار تصادفی است. هدف از این پژوهش، ارائه یک مکانیسم هماهنگی است که بتواند به بهبود هماهنگی و افزایش سود هر دو عضو زنجیره تأمین کمک کند. یکی از چالشهای اساسی در زنجیره تأمین، محصولات با چرخه عمر کوتاه است. محصولات کوتاهمدت چرخه عمر از یکسو خطرات موجودی بیشازحد و کمبود موجودی را به همراه دارند و از سوی دیگر فرصتهای بیشتری را برای حاشیه سود بیشتر فراهم میکنند. در این پژوهش، مدل قرارداد ترکیبی پیشنهادی با مفروضاتی همچون وابستگی تقاضا به قیمت و تأثیر عدم قطعیت تقاضا بر عملکرد زنجیره تأمین طراحیشده است. این مفروضات به ما کمک میکند تا بتوانیم مدلهای ریاضی مناسبی برای تحلیل و بهینهسازی عملکرد زنجیره تأمین ارائه دهیم. یافتههای این پژوهش نشان میدهند که مکانیسم هماهنگی پیشنهادی توانسته است به هماهنگی کامل و وضعیت برد-برد برای هر دو عضو زنجیره تأمین دست یابد. تحلیل حساسیت نشان داد که با افزایش ضریب وابستگی سهام و حساسیت قیمت، مقدار سفارش و سود خردهفروش بهطور معناداری افزایش مییابد. همچنین، نتایج حاکی از آن است که عدم قطعیت تقاضا تأثیر کاهشی بر عملکرد زنجیره تأمین دارد، اما قراردادهای هماهنگی میتوانند این تأثیرات منفی را تا حد زیادی کاهش دهند.