هدف پژوهش حاضر، روایت ذی نفعان از فروپاشی سرمایه ّ اجتماعی در میان تعاونی های تولید روستایی استان کردستان می باشد. بر همین اساس با استفاده از نظراتِ کلمن، پاتنام، بوردیو بعنوان متفکران برجسته حوزه سرمایه اجتماعی و ناهاپیت و گوشال اندیشمندان حوزه نهادی و سازمانی این مفهوم، درصد تبیین چهارچوب مفهومی سرمایه اجتماعی جهت پاسخ به سوالات و اهداف تحقیق برآمدیم. این نظریه پردازان، بر ارتباطات و پیوندهای اجتماعی در جامعه و سازمان ها تأکید نموده و به سرمایه اجتماعی خصلتی جمعی و فرا فردی می دهند. با توجه به گزاره بنیادین تحقیق، پژوهش در سنت کیفی انجام شده و برای تولید داده از روش های مشاهده مشارکتی، مصاحبه عمیق و بحث گروهی استفاده شده است. در تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل روایتِ مضمونی، سود جسته ایم. نمونه گیری از نوع نمونه گیری هدفمند، نظری و نمونه گیری با حداکثر تنوع بوده است. بر این اساس و بنا بر قاعده اشباع نظری، 9 بحث گروهی و 43 مصاحبه عمیق ساخت یافته با مدیران عامل تعاونی ها، اعضای هیئت مدیره و اعضاء تعاونی های تولید نه گانه مورد مطالعه، صورت گرفت. در مجموع داده های تولید شده در قالب 65 مفهوم اولیه، 4 مقوله عمده و یک هسته مرکزی کدگذاری و تحلیل شده اند. مقوله های عمده استخراج شده از روایت ها عبارتند از؛ افول اعتماد به تعاونی، مشارکت نامطلوب، بی تفاوتی اجتماعی و عدم اثربخشی سازمانی و کاهش همبستگی اجتماعی. یافته های برآمده از تحلیل روایت ذی نفعان تعاونی های تولید روستایی نشان می دهد که سرمایه اجتماعیِ در میان این تشکل های مردم نهاد، نه تنها دچار فرسایش شده، بلکه در دوره اخیر بدلیل عدم حمایت های دولت، دخالت های سازمان تعاون روستایی در فرآیند و انتخاب ارکان تعاونی بویژه مدیرعامل، قوانین و چارچوب های انعطاف ناپذیر، کلیشه ای شدن واژه تعاونی، تجربه های ناموفق مشابه، بهم ریختن نظم اجتماعی روستایی، ظهور مدیریت های جدید در اداره امور عمومی روستا، نهادهای موازی و مدعی امور تعاونی و عدم شفافیت در مسائل مالی و مدیریتی این تعاونی ها، سرمایه اجتماعی در میان ذی نفعان و ارکان تعاونی دچار افول و فروپاشی شده است. این امر ماهیت وجودی تعاونی های تولید در مناطق روستایی مورد مطالعه را دگرگون ساخته و امر مشارکت ستیزی و بی-اعتمادی در میان روستاییان را تقویت نموده است.