پژوهش حاضر به بررسی آگاهی زیستمحیطی کشاورزان و بهرهبرداران دشتهای شرقی استان کردستان و مشخصا دو شهرستانهای قروه و دهگلان نسبت به مدیریت منابع آب میپردازد. روششناسی پژوهش «اتنوگرافی انتقادی» است و حجم نمونهی پژوهش حاضر با اعمال تکنیک کیفی «اشباع نظری» شامل 50 مورد مصاحبهی عمیق و نیمهساخت یافته با 38 کشاورز و بهرهبردار، 6 نفر نخبهی محلی و مطلع کلیدی و 6 نفر از کارشناسان ادارات جهاد کشاورزی و محیطزیست شهرستان میباشد. دادههای بر اساس تکنیک «تحلیل تماتیک» و کدگذاریهای سهگانه دربرگیرندهی 46 مفهوم، 9 مقولهی اولیه، 3 مقولهی ثانویه و 1 مقولهی هسته است. نتایج تحلیلها نشان میدهد که: ١) کشاورزان و بهرهبرداران میدان مطالعه دارای حد قابل توجهی از آگاهی زیستمحیطی هستند اما چندان تمایلی به اخذ رفتار و عملکرد زیستمحیطی در مدیریت بهینهی منابع آب ندارند. این یافته در قالب «آگاهی زیستمحیطی غیرعملی» مفومپردازی شده است. 2) عدم تبدیل آگاهی به نگرش و رفتار زیستمحیطی ناشی از مجموعهی عوامل درهمتنیدهی است که عبارتند از: «نابسندگی برنامهریزی اداری-سازمانی»، «منطق اولویت اقتصادی» و «خصلت ناپیدای عوامل اجتماعی-فرهنگی». درواقع، هر گونه تلاش در راستای ارتقاء آگاهیزیستمحیطی عملی کشاورزان نیازمند کاهش تاثیرگذاری مجموعه عوامل تعیینکنندهای است که تحت عنوان «تعیینات چندبعدی نگرش زیستمحیطی» مفهومپردازی شده است. 3) کشاورزان و بهرهبرداران دو شهرستان قروه و دهگلان دچار «رهاشدگی آموزشی-ترویجی» از سوی سازمانها و نهادهای ذیربط شدهاند. نتایج نشان میدهد که اقدامات در راستای دانشافزایی، ارتقاء حساسیت اجتماعی و مشارکتپذیری کشاورزان و بهرهبرداران مستلزم ایجاد تغییر سیستماتیک و هماهنگ در تمامی ابعاد اداری-سازمانی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که منجر به پدیدهی «بهحاشیهراندگی رفتار زیستمحیطی کشاورزان نسبت به مدیریت منابع آب» شده است است. در این راستا، پژوهش حاضر به بررسی چالشهای موجود، بررسی راهکارها و معرفی پیشنهادات عملی میپردازد.