هدف پژوهش حاضر بررسی زمینههای توسعهنیافتگی استان کردستان در حوزهی کشاورزی مبتنی بر نظریههای توسعهنیافتگی اقتصادی-اجتماعی، توسعهی محلی و نظریهی زمینهای و همچنین ارائهی راهکارهایی جهت فعالنمودن حوزههای پیشران توسعهی استان و مانعزدایی از آنهاست. روش مورد استفاده در پژوهش حاضر نظریه داده بنیاد، ابزار گردآوری دادهها مصاحبهی نیمهساختیافته با کارشناسان، نخبگان، فعالان و مسئولین حوزهی کشاورزی استان کردستان و روش تحلیل دادهها، تحلیل مضمونی است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که استان کردستان در حوزهی کشاورزی در وضعیت توسعهنیافتگی قرار دارد؛ مدل پارادایمیک توسعهنیافتگی کشاورزی استان کردستان اصلیترین دستاورد این پژوهش است. بر اساس این مدل، توسعهنیافتگی کشاورزی استان ناشی از ارتباط مستقیم و دوسویهی فعالیتهای معیشتی و سنتی با فعالیتهای مدرن و همچنین عدم توجه به ظرفیتهای کشاورزی استان و عدم هماهنگی سازمانهای متولی توسعه است. زمینههای توسعهنیافتگی کشاورزی را باید در عواملی همچون قانون ارثبری و تقطیع اراضی و نظام سنتی کشاورزی جستجو کرد. ضعف در آموزشهای مستمر، کمبود کارگاههای آموزشی و ترویجی، توان مالی ضعیف بخش خصوصی و مردمی در استان جهت سرمایه گذاری در این حوزه، شرایط سختگیرانه در ارائه وام و تسهیلات به کشاورزان، نبود فرهنگ مشارکت و سرمایهگذاری در بخش صنعت به ویژه صنایع کشاورزی و تبدیلی در زمره عوامل مداخلهگر نقش مهمی در فرایند توسعهنیافتگی در حوزهی کشاورزی ایفا میکنند. پیامدهای این وضعیت عدمتوجه به صنایع تبدیلی و برندسازی محصولات کشاورزی استان، پیشران نبودن این بخش در توسعه استان و در نهایت بهحاشیهراندگی ظرفیتهای حوزه کشاورزی در فرآیند توسعه استان بودهاند. مهمترین راهبردهای خروج از این وضعیت اتخاذ سیاستها و برنامههای توسعهای (نه شعارگونه) در راستای افزایش بهرهوری تولید و تنوعبخشی به محصولات و فعالیتهای کشاورزی خواهند بود.