هدف این پژوهش تحلیل نقش و جایگاه انجمنهای زنان در تغییر ساختار اجتماعی اقلیم کردستان عراق میباشد. با توجه به تغییرات ساختاری در اقلیم کردستان که ناشی از تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در چند دهه اخیر بوده است، مبحث زنان و انجمنهای زنانه در این تغییر مورد پرسش واقع شده است. بنابراین با اتخاذ تأملات نظری و دریچه مفهومی، مفاهیم تغییرات ساختار اجتماعی (نظرات مارکسیستی)، نظریهی تقویت متقابل سرمایهداری و پدرسالاری (آیزنشتاین و هارتمن) و همچنین مردانگی جدید (شرابی)، به تحلیل وضعیت زنان و انجمنهای زنان پرداخته شد. در این رابطه تحلیل روایت هجده نفر از فعالان و رهبران این انجمنها به عنوان مطلعین کلید مورد بحث و نظر قرار گرفت. نتایج در قالب مضمونهای ثانویه حاکی از نگاه دوگانه به نقش تاریخی زنان در کردستان عراق، سیطره احزاب بر مسائل زنان، سلطه مردسالاری، تغییرات ضعیف در جایگاه زنان، نقش متناقض رسانهها و نقش تحصیلات در تغییر جایگاه زنان دارد. در این میان انجمنها نقش پررنگ در کاهش آسیبها و پرداختن به مسائل زنان داشتهاند و مصاحبهشوندگان بر لزوم ارتقای آنها به مثابه ادامه روند تغییر ساختار اجتماعی در کردستان عراق تاکید داشتند.