این پژوهش، با مسئلهمند کردن بحران آب در ایران و استان کردستان، سعی در تحلیل وضعیت کشمکشهای نهادی و عمومی انتقال آب بهعنوان راهکاری برای حل این بحران داشت. در این رابطه، با مطرح کردن این سوال که انتقال آب استان، فرصتی برای توسعه آن فراهم کرده یا به چالشهای توسعهای منجر شده است، به واکاوی مباحث و کشمکشهای دو دیدگاه نهادی در قالب کارشناسان و مدیران شرکت سهامی آب منطقهای استان کردستان و فعالین مدنی و محیطزیستی درباره انتقال آب از غرب به شرق استان پرداخته شد. بنابراین، رویکرد توسعه پایدار که در پی ارتباط و تعامل سه حوزه اجتماع، اقتصاد و محیطزیست است، مبنای نظری این پژوهش را شکل داد. روششناسی بر اساس اهداف و موضع نظری و تجربی، اتنوگرافی نهادی بوده که در پی تجربیات، دانش، دیدگاههای مصاحبهشوندگان [٣١ نفر مصاحبه نیمه ساختیافته] و بررسی آمار و اسنادی بود که به بحث آب و بحرانهای پیشروی آن در پی انتقال آب در استان کردستان بود. تحلیل نتایج با توجه به تحلیل ٦ مقوله ثانویه نشان داد که مدیران و کارشناسان تغییرات اقلیمی و موانع طبیعی بهرهبرداری از آب را مبنای بسیاری از شرایط و موانع مدیریت پایدار منابع آب میدانند، در حالی که فعالین بر ضعف مدیریت پایدار منابع آب تأکید دارند. همچنین مدیران و کارشناسان نهادی، فقدان مدیریت یکپارچه آب و کمبود اعتبارات را مبنای ضعف نهادی دانسته و بیتوجهی بخش نخبگان دانشگاهی و نمایندگان استانی به مسئله آب و نبود قدرت چانهزنی در تخصیص آب را برجسته میکنند در حالی که فعالین، سیطره مسائل سیاسی و نبود مشارکت عمومی را دلیل این امر میدانند. در نهایت، میتوان همراستا با فعالین استنباط کرد که انتقال آب، علیرغم تأکید مسئولان و کارشناسان شرکت نه بهعنوان یک فرصت بلکه بهعنوان یک چالش برای توسعه استان، خود را نشان داده است.