ا ظهور عصر جدید، ژستها و کردارهای بدنی اهمیتی خاص یافتهاند. ایماژ بدنی ما صرفاً توسط آنچه بدن خود را شبیه بدان میپنداریم، شکل نمیگیرد، بلکه این زمینههای اجتماعی–فرهنگی هستند که بر تفسیر ما از آنچه میبینیم، اعمال قدرت میکنند. سؤال اصلی پژوهش این است که سوژههای مورد مطالعه چه درکی از پوشش خود دارند و آنان براساس چه خصیصههایی دست به گزینش پوشش میزنند. بر همین مبنا، هدف این پژوهش، مطالعۀ روایت دختران جوان شهر شاهیندژ از پدیدۀ پوشش است که در آن سیاستهای زندگی در قالب مفاهیمی مانند تمایز اجتماعی و مصرف نمایشی برساخته میشود. برای این منظور، از سنت نظری افرادی نظیر وبلن، بوردیو و گیدنز بهمنظور صورتبندی مفاهیم در راستای اهداف و سؤاالت تحقیق بهره جستهایم. روش پژوهش بهکاررفته، تحلیل روایت مضمونی است که از فنون مصاحبۀ عمیق و مشاهدۀ مشارکتی برای گردآوری دادهها استفاده شد. انتخاب نمونهها هم بهصورت هدفمند و با رعایت معیار حداکثر تنوع صورت گرفت که با توجه به معیار اشباع نظری، با 24 نفر از دختران شهر شاهیندژ مصاحبه بهعمل آمد. یافتههای این پژوهش در قالب 26 مفهوم اولیه و پنج مقولۀ اصلی صورتبندی شد. این مقولهها عبارتاند از: 1 . سلطۀ رسانه در زندگی روزمره؛ 2 .تغییرات هنجاری/ارزشی سوژهها؛ 3 .بدن بهمثابۀ سوژهها؛ 4 . نمایش خود؛ 5 .بدن و طبقۀ اجتماعی. نتایج پژوهش بیانگر داللتهای متفاوت پوشش از دیدگاه دختران نمونۀ پژوهش، در نقش کنشگران زمینۀ پژوهش است