متن های آستانه ای به مثابه صفحات بدرقه اند که مخاطب برای ورود به متن اصلی با آن ها مواجه می شود. در میان متن های مصور موجود در دوره های مختلف، شاهنامه نگاری از جایگاه ویژه ای برخوردار است. صفحات آستانه ی شاهنامه های مصور تا پیش از دوران شاه عباس اول به دو موضوع رزم و بزم پادشاهان، تمثال فردوسی و شعرای غزنه محدود شده اند؛ در حالی که در آستانه های بیشتر شاهنامه های مصور دوره شاه عباس اول مانند شاهنامه 490، تصاویری از به تخت نشستن سلیمان و بلقیس مشاهده می شود. بنابراین پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به تفاوت و جایگزینی این پیرامتن ها با دیگر متن های آستانه ای در شاهنامه های موجود است. از آنجا که هدف پژوهش، خوانش متن های آستانه ای در شاهنامه های دوره ی شاه عباس با تکیه بر شاهنامه 490 و تبیین نقش شرایط اجتماعی و فرهنگی در این تحول است، برای دستیابی به اهداف مورد نظر بر اساس نظریه تولید اجتماعی هنر می توان متن های موجود را تحلیل کرد. لذا شیوه گردآوری مطالب کتابخانه ای و به روش توصیفی- تحلیلی است. در تحلیل تصاویر بر اساس دیدگاه جانت ولف می توان به این نتیجه رسید که اغلب صفحات بدرقه تا پیش از دوران شاه عباس اول، آشکارا به سفارش دهنده اختصاص داشته است. درحالی که تغییر این پیرامتن از پادشاه دوران به سلیمان نبی، بیانگر آن است که در این دوران هدف بر آن بوده که به طور ضمنی شاه عباس را در قالب سلیمان معرفی کنند. به بیان دیگر نگارگران با جایگزینی شاهان در حال به تخت نشستن، با تصاویری به صورت پادشاه- پیامبر سعی بر این همانی با او و مشروعیت بخشی به حکومت مذکور را داشته اند.