پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل فرسودگی شغلی در کلاس بر مبنای نقش هیجانی معلم با میانجیگری راهبردی تنظیم شناختی هیجان صورت پذیرفت. این پژوهش از نظر هدف توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان مقطع تحصیلی ابتدایی ناحیه یک شهر سنندج در سال تحصیلی 1400-1401 بود. تعداد آنها برابر با 1028 نفر بود که به روش نمونهگیری خوشهای و از طریق جدول مورگان 253 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها سه پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلچ (1982)؛ پرسشنامه دشواریهای تنظیم هیجان گراتز (2004) و پرسشنامه هیجانهای معلمان چن (2016) بود. روایی صوری و سازه پرسشنامهها تأیید و پایایی آنها از طریق ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت. برای تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS23 و AMOS22 استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر منفی و معنیداری بین هیجان مثبت و فرسودگی شغلی وجود دارد و همچنین هیجان منفی با فرسودگی شغلی دارای اثر مثبت و معنیدار میباشد. نتایج بررسی فرضیه دیگر پژوهش نشان داد که بین هیجان مثبت با دشواری در تنظیم شناختی هیجان اثر منفی و معنیداری (P˂0/001) وجود دارد و بین هیجان منفی با دشواری در تنظیم شناختی هیجان اثر مثبت و معنیدار (P˂0/001)وجود دارد. نتایج یکی دیگر از فرضیات پژوهش نشان داد که بین دشواری در راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با فرسودگی شغلی اثر مثبت و معنیداری (P˂0/01) وجود دارد. در نهایت نتایج بررسی فرضیه آخر پژوهش نشان داد راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین هیجان معلم و فرسودگی شغلی میتواند نقش میانجی را ایفا نماید. در نهایت باتوجهبه نتایج بهدستآمده میتوان بیان داشت که فرسودگی شغلی مشکلی جدی برای اقتصادها، سازمانها میباشد و تلاش برای کاهش آن به کمک متغیرهای تأثیرگذار بر آن میتواند بر کارایی افراد و سازمانها بیفزاید. نتایج این پژوهش نشان داد یکی از عوامل مؤثر بر فرسودگی شغلی دشواری راهبردی تنظیم شناختی هیجان میباشد. تلاش در راستای تقویت هیجانات مثبت و کاهش هیجانات منفی بر دشواری تنظیم شناختی هیجان مؤثر است و به طبع با کاهش دشواری تنظیم هیجان موفق به کاهش فرسودگی شغلی نیز میباشم.