این پژوهش با هدف مقایسۀ اثربخشی آموزش بر اساس الگوی چرخۀ یادگیری، روش مشارکتی و روش معمول بر میزان مشغولیت تحصیلی و نگرش به یادگیری در درس علوم تجربی پایۀ هشتم پسران انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل کلیۀ دانشآموزان پسر پایۀ هشتم دورۀ اول متوسطۀ سال تحصیلی 1401-1400 شهرستان گیلان غرب بود که از بین آن ها 60 نفر با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی در دسترس به عنوان نمونۀ پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمعآوری دادهها از پرسشنامۀ مشغولیت تحصیلی تینیو (2009) و پرسشنامۀ نگرش به یادگیری علوم اکپینر و همکاران (2009) استفاده شد. همچنین، برای تجزیه وتحلیل دادهها از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد پس از آموزش بر اساس روش چرخۀ یادگیری، میزان مشغولیت تحصیلی و نگرش به یادگیری گروه آموزش دیده بر اساس الگوی چرخۀ یادگیری نسبت به روش معمول در مرحلۀ پس آزمون کاهش معنادار داشته و به عبارتی، آموزش بر اساس الگوی چرخۀ یادگیری نسبت به روش معمول بر میزان مشغولیت تحصیلی و نگرش به یادگیری در درس علوم تجربی اثربخشتر است. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، میتوان گفت هر دو رویکرد مداخلهای چرخۀ یادگیری و روش مشارکتی نسبت به روش معمول در افزایش مشغولیت تحصیلی مؤثر بودهاند. همچنین، رویکرد مداخلهای چرخۀ یادگیری از اثربخشی بیشتری نسبت به روش مشارکتی برخوردار بوده است.