هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش درس علوم مبتنی بر نظریه هوشچندگانه بر خلاقیت دانشآموزان دختر دوره ابتدایی پایه پنجم شهر قروه بود. این پژوهش به روش نیمهآزمایشی از نوع پژوهشهای مداخلهای و با استفاده از طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل صورت گرفت. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانشآموزان دختر دوره ابتدایی پایه پنجم شهر قروه بود که تعداد کل آنان 550 نفر بود. نمونه آماری در این پژوهش عبارت بود از 53 نفر از دانشآموزان دختر دوره ابتدایی پایه پنجم شهر قروه بهطوریکه افراد گروه نمونه به شیوه نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. برای سنجش خلاقیت از آزمون خلاقیت تورنس فرم ب تصویری استفاده شد. تجزیهوتحلیل یافتهها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد. یافتهها نشان داد که آموزش درس علوم مبتنی بر نظریه هوشچندگانه بر نمره کل متغیر خلاقیت دانشآموزان مؤثر بوده است. ابعاد خلاقیت از جمله انعطافپذیری، اصالت، بسط و سیالی هم مورد بررسی قرار گرفتند و مشخص شد نمرات دانشآموزان در پسآزمون گروه آزمایش افزایش داشته است. بیشترین میزان افزایش نمرات در پسآزمون گروه آزمایش در بعد انعطافپذیری و کمترین آن مربوط به بعد بسط بود. نتایج بیانگر این است که استفاده از این راهبردها برای افزایش خلاقیت دانشآموزان توسط معلمان دوره ابتدایی کاربردی و مؤثر است.