پژوهش حاضر با هدف آزمون نقش تعدیلگر متغیر جنسیت در رابطه بین جهتگیریهای هدفی و فریبکاری تحصیلی در دانشجویان انجام شد. در این پژوهش همبستگی، 200 دانشجو (100 پسر و 100 دختر) به نسخه تجدید نظر شده پرسشنامه هدف پیشرفت (الیوت و مورایاما، 2008) و مقیاس فریبکاری تحصیلی (فارنسه، ترامونتانا، فیدا و پاسیلو، 2011) پاسخ دادند. در این پژوهش، به منظور آزمون مدل علّی اثرات تعدیلگر جنس در رابطه بین جهتگیریهای هدفی و فریبکاری تحصیلی، از روش آماری مدلیابی معادله ساختاری چندگروهی استفاده شد. نتایج نشان داد که در کل نمونه دانشجویان و هر یک از گروههای نمونه دانشجویان دختر و پسر، رابطه بین جهتگیری تسلطی گرایشمحور با فریبکاری تحصیلی، منفی و معنادار و رابطه بین جهتگیریهای هدفی تسلطی اجتنابمحور، عملکردی گرایشمحور و عملکردی اجتنابمحور با فریبکاری تحصیلی، منفی و معنادار بود. علاوه بر این، نتایج تخصیص گروهی روابط علّی بین متغیرها نشان داد که روابط بین جهتگیریهای هدفی و فریبکاری تحصیلی در دو گروه دانشجویان دختر و پسر، همارز هستند. در نهایت، نتایج نشان داد که در مدلهای علّی مفروض، به ترتیب 20 و 14 درصد از پراکندگی نمرات فریبکاری تحصیلی از طریق جهتگیریهای هدفی در دانشجویان پسر و دختر تبیین شد. نتایج پژوهش حاضر ضمن حمایت از آموزههای مفهومی نظریه هدف پیشرفت در توضیح سازه انگیزشی فریبکاری تحصیلی، نشان داد که ویژگیهای کارکردی سازه انگیزشی جهتگیریهای هدفی در پیشبینی رفتارهای فریبکارانه تحصیلی در دانشجویان دختر و پسر متشابه است.