بررسی متون ادبی با هدف افزایش شناخت عوامل مؤثر در شکل گیری آن (از جمله عوامل روان شناختی)، به طور روزافزونی مورد توجه قرار گرفته است که مبین ارزش فزاینده ی آنهاست. بررسی روان پویشی آثار ادبی، مورد رغبت بسیاری از محققان است. اما، در ادبیات فارسی، بیشترین بررسی از این نوع با استناد به آثار یونگ انجام گرفته است. درصورتی که، بررسی روان تحلیلی متون ادبی به گستره ی بسیار وسیع تری از یافته های بالینی روان تحلیل گران اشاره دارد. پژوهش حاضر به تحلیل روان پویشی گلستان سعدی، به عنوان یک اثر برجسته ادبیات فارسی، پرداخته است. با توجه به دشواری قرار دادن گستره ی وسیع تحلیل اثر ادبی ظریف و پیچیده ای مانند گلستان در یک مقاله، گزیده هایی از این اثر به عنوان بخش هایی مهم، مورد بررسی قرار گرفته اند. در آغاز، چهار مدل تفسیری برای گلستان ارائه شده است (مدل های مستقیم، انعکاسی، مخاطب محور و ترکیبی). دیدگاه های روان تحلیلی به گلستان می توانند متمرکز بر محتواها یا فرایندهای موجود در آن باشند یا هریک از باب ها تحلیل موضوعی شود. دستیابی به تحلیل هایی بر کل کتاب کاری بسیار دشوار، اما ارزشمندی است. به طور کلی، می توان مفاهیم مهمی مانند انحلال تعارض های روان شناختی یا تحول روان شناختی را از خلال این کتاب دریافت.