مقدمه: اشه، بخش مهمی از نوشته های اخلاقی و اجتماعی گذشتگان را دربرمی گیرد و بررسی، تبیینِ پدیدآیی و تداوم آن، بدون رجوع به یافته های روانشناسی امکان پذیر نیست. هدف از پژوهش کنونی، بررسی زیربنای روانشناختی این مفهوم، با رجوع به یافته-های علمی است. روش: برای این منظور، نخست، اشه در متون ادبی فارسی مورد بررسی قرار گرفت، و سپس، رجوع به یافته های روانشناسی، به ویژه در زمینه تحول اخلاقی، برای تبیین علمی موضوع، صورت گرفت. یافته ها: توصیف های مربوط به اشه، عمدتاً به سطوح پایین تحول استدلال اخلاقی، موسوم به پیش-قراردادی، ختم می شود و با سطحی از تحول شناختی مطابقت دارد که عینی یا پیش-انتزاعی نام دارد. از سویی، بررسی آثار ادبی فارسی، بیانگر نوعی ناهمترازی بین مفاهیم اخلاقی تحول نایافته و تحول یافته است، و از سوی دیگر، تبیین پیش-قراردادی تحول اخلاقی، تنها قادر است قالب اشه را تبیین کند، و تبیین کامل آن، نیازمند در نظر گرفتن مؤلفه های انگیزشی و کُنشی مربوط به آن است. نتیجه گیری: به نظر می رسد، اشه، در عین ماهیت پیش-اخلاقی آن، مؤلفه ای ضروری در تحول اخلاق فردی و اجتماعی است. این نکته، به مشابهت تحول روانی در فرد و نوع بشر اشاره دارد. از سوی دیگر، این مطالعه بیانگر نیازهای متقابل ادبیات و روانشناسی به عنوان دو قلمرو فکری بشری است که یکی دربردارنده بخشی از عالی ترین آفریده های بشر است و دومی، درپی مطالعه علمی بشر و نیازمند درک هرچه بیشتر کُنش ها و آفریده های اوست.