امور خارق العاده، اموری هستند که بر خلاف عادت و عوامل طبیعی رخ خواهند داد. کرامت یکی از این امور می باشد که متکلمین با توجه به گستردگی و باز بودن بحث در بعضی موارد به صورت سلیقه ای نظرات خود را بیان نموده اند و در تحلیل آن نظرات مختلفی مطرح و هر کدام از موافقین و مخالفین برای کلام خود شواهد و استنادی را مطرح نموده اند. موافقان کرامت با استناد به داستان اصحاب کهف، حضرت مریم و جابجایی عرش ملکه سبا که در قرآن مجید بیان شده و استناد به کلام حضرت رسول اکرم (ص) در مورد جریج راهب و سخن گفتن کودکان به جایز بودن کرامت اشاره کرده اند و در نهایت با روایت و بیان کرامت صحابه و تابعین وقوع یافتن کرامت را ثابت نموده اند. مخالفان کرامت هم دلایل خود را که اکثر عقلی می باشد مطرح نموده اند با این عناوین که قبول کرامت موجب سفسطه گرایی می شود، نبی از ولی جدا نمی شود، به بزرگی انبیا خلل وارد می کند و در پایان اعلام می کنند که در اوایل اسلام وقوع نیافته و بعدها گسترش یافته است. جمهور علما هم با توجه به دلایل محکم و معتبر موافقین قول آنها را ترجیح داده و در جاهایی که لازم بوده به جواب دادن مخالفین پرداخته اند. مثلا در مورد عدم وقوع کرامت در اوایل اسلام ابن تیمیه می گوید: «تعداد کرامت وقوع یافته در زمان صحابه به اندازه تعداد قطرات باران است». احکام، اصول و ضوابطی برای وقوع کرامت بیان شده است تا از سایر امور مشابه خود جدا گردد مثلا در تفاوت کرامت با معجزه تحدی و ادعای نبوت و در تفاوت با استدراج و اعمال شیطانی بررسی نمودن اعمال و گفتار فرد مطابق موازین شرعی بیان شده است. یعنی وقوع هر خرق عادتی توسط غیرِ مومنِ متقی و کسی که پایبند به دستورات الله تعالی و حضرت رسول اکرم (ص) نیست طی عنوان کرامت باطل می باشد و هیچ اعتباری ندارد. در ضمن اولیا معصوم نیستند بلکه از طرف الله تعالی محفوظ می باشند. ادعای ولایت و ترویج و بیان کرامت وقوع یافته از طرف خود فرد منافی ولایت می باشد. کرامت در تقویت و اثبات عقیده و یاری دین خلاصه شده است که فاعل آن الله تعالی بوده و برای هر کسی که صلاح بداند ظاهر خواهد نمود.