زمینه و هدف: مطالعات نشان دادهاند که افراد جنگزده به احتمال بیشتری دچار مشکلات ثانویۀ ناشی از تروما از جمله افکار به خودکشی میشوند. بهطور خاص، سابقه آسیبها و بدرفتاریهای دوران کودکی بهطور جدی با افزایش خطر خودکشی در دوران بعدی زندگی به ویژه در شرایط تروماتیک و تنشزا مرتبط میباشد. پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطه بین بدرفتاریهای دوران کودکی و طرحوارههای ناسازگار اولیه با افکار خودکشی در بزرگسالان عراقی دارای علائم استرس ناشی از جنگ با نقش واسطهای تابآوری و خودشفقتورزی انجام شد. روش: جامعه آماری شامل کلیه افراد ساکن استان سلیمانیە کشور عراق بود که رویدادهای تروماتیک مرتبط با جنگ را تجربه کرده بودند و به طور همزمان افکار خودکشی نیز داشتند. از بین جامعه آماری با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه مورگان و با احتساب احتمال 10 درصدی ریزش، نمونهای به حجم 440 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه آسیبهای دوران کودکی-نسخه کوتاه (CTQ-SF)، پرسشنامه طرحواره یانگ-نسخه کوتاه (YSQ-SF)، چک لیست استرس پس از سانحه (PCL-5)، پرسشنامه افکار خودکشی بک (BSSI) و پرسشنامه تاب آوری کانر-دیویدسون (CDRS). جهت تحلیل دادههای پژوهش از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارAmos استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که میان تمامی متغیرهای پژوهش ارتباط معناداری وجود دارد (01/0>P)؛ همچنین، بد رفتاری دوران کودکی، طرحوارههای ناسازگار اولیه، شفقت به خود و تابآوری به طور مستقیم و غیرمستقیم با افکار خودکشی در دانشجویان عراقی دارای علائم استرس ناشی از جنگ مرتبط هستند (01/0>P). نتیجه گیری: درک احتمالی عوامل میانجیگر تاب آوری و خودشفقت ورزی در پیوند بین افکار خودکشی و علائم استرس پس از سانحه در افراد دارای تجربۀ مواجهه با رویدادهای جنگی میتواند تلویحات مهمی در زمینۀ پیشگیری از خودکشی در این افراد به دنبال داشته باشد.