در این نشست چالشهای پیش رو در تناوب گندم و نخود دیم در استان کردستان مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت چالشهای زیر مورد بررسی قرار گرفت: 1- وضعیت عمومی رشد گیاه نخود در منطقه 2- وجود یا عدم وجود نژادهای بومی ریزوبیوم در خاک 3- تداخلات ریزوبیوم تلقیح شده با علفکشها، آفتکشها و کودهای شیمیایی 4- وضعیت عناصر غذایی خاک (خصوصاً موجودی فسفر، نیتروژن، پتاسیم و مولیبدن) 5- وضعیت رطوبتی خاک 6- وضعیت دمای محیط و خاک 7- نحوه برداشت محصول (برداشت کامل گیاه یا برگرداندن بقایا) در نهایت موارد زیر به صورت جمع بدی ارائه گردید: مهمترین عامل در میزان نیتروژن تثبیت شده توسط گیاه لگوم بیوماس تولیدی آن است که هر چقدر بیشتر باشد نیتروژن بیشتری به خاک اضافه میکند. بنابراین هر عاملی که تولید بیوماس گیاه لگوم را کاهش دهد موفقیت آن در تناوب با گندم را نیز کاهش میدهد. در مدیریتهای سنتی مزارع نخود، تاثیر مثبت نخود در حاصلخیزی گندم بسیار بعید است و لازمه موفقیت این تناوب توجه اساسی باید قبل از هر چیز معطوف به بهینه کردن شرایط رشد گیاه نخود گردد. به طور کلی تناوب لگوم با غلات در سیستمهای کمنهاده و اراضی حاشیهای (همانند آن چیزی که در مراتع طبیعی وجود دارد) مفید است اما در اراضی پرنهاده مستلزم بازنگری در شیوههای مدیریتی است. در ایران نقش بازار در اجرای این سیستم کمرنگ تعریف شده است و در صورت مازاد تولید برنامه مشخصی برای صادرات آن در نظر گرفته نشده است و در سالهایی که قیمت نخود پایین میباشد، عملا کشاورزان اشتیاقی برای اجرای آن در سال بعد ندارند. کشت انتظاری نخود با ردیفکارهای اختصاصی، با تراکم بهینه، اجرای برنامه کودی حساب شده با تاکید بر مصرف کودهای فسفره و گوگرد در اراضی دیم، استفاده از ارقام اصلاح شده پربازده، مبارزه اصولی با علفهای هرز، آفات و بیماریها و در نهایت جلوگیری از دیمیکاری نخود! احتمالا سبب موفقیت تناوب نخود-گندم در دیمزارهای استان خواهد شد. در صورت کشت غیراصولی، تناوب نخود-گندم همانند تناوب گندم-گندم (کشت جاکار) عمل خواهد کرد و در درازمدت بهرهوری دیمزارهای استان را دچار مشکل خواهد کرد. در نهایت بیمایه فطیر است!!!! چنانچه وزارت جهاد کشاورزی مصمم به اجرای این طرح است، باید نسبت به اجرای مشوقهای لازم (توزیع کافی و با قیمت مناسب کود و نهادههای لازم، خرید تضمینی نخود و پشتیبانیهای فنی) اقدام نماید.