جمعیت کره زمین در 500 سال قبل از میلاد مسیح حدود 200 میلیون نفر بود و در سال 1800 میلادی جمعیت به یک میلیارد نفر رسید (کوهن، 1995). درحالیکه زمان زیادی طول کشید تا جمعیت کره زمین به یک میلیارد نفر برسد، فقط 130 سال طول کشید تا این جمعیت دو برابر شده و به دو میلیارد نفر برسد. مدت زمان موردنیاز جهت افزایش جمعیت به 3، 4، 5 و 6 میلیارد نفر بهترتیب 30، 14، 13 و 12 سال بود (جیلبرت، 2001). عمده افزایش جمعیت کره زمین در قرن بیستم میلادی اتفاق افتاد و این زمان مقارن با پیشرفتهای بشر در زمینههای مختلف علوم، ازجمله کشاورزی بود. در سال 1798 میلادی مالتوس نظریه معروف خود را با این مضمون ارائه کرد که جمعیت بشر بهصورت تصاعد هندسی رشد خواهد کرد و تولید غذا بهصورت تصاعد حسابی، درنتیجه رشد جمعیت از ظرفیتهای تولید مواد غذایی تجاوز خواهد کرد (مالتوس، 1986). پیشرفت-های علمی در قرن بیستم میلادی و وقوع انقلاب سبز در کشاورزی بهطور موقت مانع از بهوقوع پیوستن نظریه مالتوس شد. ظهور واریتههای جدید، افزایش مصرف نهادههای شیمیایی، افزایش سرعت بهکارگیری مکانیزاسیون در کشاورزی، نظامهای نوین آبیاری و ظهور سایر فنّاوریهای جدید باعث افزایش قابلتوجه عملکرد در واحد سطح گردید و انقلابی در تولید محصولات کشاورزی ایجاد کرد. انقلاب سبز امیدواریهای زیادی برای مردم جهان به نمایش گذاشت، اما خیلی زود مشخص شد که پیشرفتهای این انقلاب بهصورت پایدار نبوده و عواملی نظیر کاهش حاصلخیزی خاکها، تخریب ساختمان خاک، کاهش شدید ماده آلی خاک و کاهش کمیت و کیفیت آب قابلدسترس مجدداً نگرانیهای گذشته در ارتباط با امنیت غذایی جمعیت آینده کره زمین را دوچندان ساخت (ویلت و همکاران، 2019). براساس آخرین آمار سازمان غذا و کشاورزی جهانی (2020) جمعیت کنونی کره زمین که بالغ بر 8/7 میلیارد نفر میباشد تا سالهای 2050 و 2100 بهترتیب به 7/9 و 9/11 میلیارد نفر خواهد رسید. براساس همین آمار بیش از 700 میلیون نفر از جمعیت کنونی دنیا دچار سوءتغذیه و عدم امنیت غذایی هستند و نزدیک به 45 درصد از مرگ کودکان زیر 5 سال در دنیا معادل مرگ 1/3 میلیون کودک در سال بهدلیل سوءتغذیه است (بالدرمان و همکاران، 2016). از این منظر، سوءتغذیه بهمنزله عدم دسترسی کافی به غذا و یا استفاده از غذاهای با ارزش تغذیهای پایین میباشد. همچنین 7/9 درصد از جمعیت کنونی دنیا (746 میلیون نفر) در معرض عدم امنیت غذایی شدید و 9/25 درصد (حدود 2 میلیارد نفر) در معرض عدم امنیت غذایی متوسط قرار دارند (سازمان غذا و کشاورزی جهانی، 2020). این آمار نشان میدهد که کشاورزی فشرده بهتنهایی قادر به کنترل فقر در دنیا نخواهد بود. بروز تغییرات اقلیمی در دهههای گذشته و تشدید احتمالی آن در آینده، افزایش سرعت بیابانی شدن، جنگلزدایی و کاهش تنوع زیستی، نگرانیهای بشر در ارتباط با امنیت غذایی در مقیاس جهانی را افزایش داده است. اگرچه تغییرات اقلیمی در برخی از بومنظامهای کشاورزی دنیا آثار مثبتی بر جای گذاشته است، اما برآوردها نشان میدهند که برآیند کلی تغییر اقلیم بر کشاورزی دنیا در قرن آینده منفی خواهد بود (بنکبلیا، 2018). صرفنظر از آثار مستقیمی که تغییرات اقلیمی بر رشد گیاهان زراعی خواهند گذاشت، آثار غیرمستقیمی نظیر کاهش تولیدات کشاورزی، کاهش تولید ناخالص داخلی، تشدید مشکلات، مسائل، تنشها و چالشهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و زیستمحیطی امنیت غذایی را بیشازپیش در معرض خطر قرار خواهد داد (اپادیای، 2016). تغییر اقلیم همچنین سبب شور شدن اراضی و افزایش خشکی خواهد شد، بهگونهای که یک میلیارد هکتار از اراضی دنیا تحت تأثیر شدید تغییرات اقلیمی قرار خواهند گرفت (هسگاوا، 2013). کاهش تنوع چه در مقیاس بومنظام و چه در مقیاس گونهای از دیگر پیامدهای تغییر اقلیم خواهد بود. براساس برخی برآوردها 12 تا 39 درصد از سطح خشکیها اقلیمهای جدیدی در آینده تجربه خواهند کرد و 10 تا 48 درصد اقلیمهای کنونی تا سال 2100 ناپدید خواهند شد (ویلیامز و همکاران، 2007). در شرایط آبوهوایی ایران نصیری محلاتی و کوچکی (1385) با اجرای خوشهبندی اقلیمی-کشاورزی براساس 55 متغیر اقلیمی نشان دادند که در صورت تحقق پیشبینیهای اقلیمی، تعداد پهنههای اقلیمی-کشاورزی ایران از 10 ناحیه در شرایط فعلی به 7 ناحیه در سال 2050 کاهش خواهد یافت. این کاهش تنوع، سبب تغییراتی در ساختار نظامهای زراعی شده، بهنحویکه علاوه بر کاهش عملکرد، جابهجایی مکانی گونههای زراعی، احتمال حذف برخی گونهها و حتی معرفی گونههای جدید یا فراموششده را نیز بهدنبال خواهد داشت (کوچکی و همکاران، 1394). همچنین برآورد شده است که با افزایش 2 درجه سانتیگراد در میانگین دما بین 2 تا 12 درصد گونههای گیاهی در اروپا (تیلر و همکاران، 2005) و بین 25 تا 67 درصد گونههای گیاهی در آفریقا (مککلین و همکاران، 2005) منقرض خواهند شد. انقراض گونهها تجربه تلخ بشر در گذر زمان بوده و سبک زندگی دنیای امروزی و تغییرات اقلیمی سرعت خاموشی گونهها را افزایش خواهند داد. از میان تقریباً 300 هزار گونه گیاهی حدود 5000 گونه گیاهی برای تغذیه انسان مورداستفاده قرارگرفتهاند، اما فقط 150 تا 200 گونه بهطور وسیع در حال کشتوکار هستند (هانتر و همکاران، 2019). در حال حاضر، 12 گیاه زراعی و 5 گونه دام بیش از 75 درصد غذای مردم جهان را تأمین میکنند (سازمان غذا و کشاورزی جهانی، 2016). از زمان نوسنگی، انقلابهای مداوم در تولید و مصرف مواد غذایی، کشاورزی، صنعتی، شیمیایی، ژنتیک مندلی، انقلابهای سبز و گسترش سوپرمارکتهای شهری هر کدام به کاهش تنوع در کشاورزی، نظامهای تولید غذا و رژیمهای غذایی کمک کردهاند (گوارینو و همکاران، 2016). متأسفانه کشاورزی صنعتی امروزی و نظامهای مدرن غذایی جهانی، میزان خاموشی گیاهان کمبهرهبرداری شده و یا فراموششده را تشدید خواهند کرد (هانتر و همکاران، 2019). درحالیکه رویکرد تککشتی باعث بسیاری از مشکلات کنونی کشاورزی میباشد، بسیاری از منابع علمی احیاء گیاهان فراموششده و یا گسترش گیاهان کمبهرهبرداری شده را بهعنوان راهکاری موفق در راستای ارتقاء امنیت غذایی جامعه بشری و همچنین جهت سازگاری با تغییرات اقلیمی می-دانند (اسماعیل و همکاران، 2019؛ جوشی و همکاران، 2019؛ هانتر و همکاران، 2019؛ راتنیاک و همکاران، 2020). در این فصل سعی خواهد شد که ضرورت احیاء گیاهان فراموششده باتوجهبه تغییرات اجتنابناپذیر اقلیمی، با تأکید بر اهمیت آنها در مناطق خشک و نیمهخشک موردبررسی قرار گیرد.