ادبیات تطبیقی، از شاخههای مهمّ نقد ادبی است که در آن، تشابهها، تفاوتها، ارتباطات و نسبتهای مختلف میان آثار ادبی از فرهنگهای مختلف، از سه جنبه متن روایی، مؤلف و خواننده، در ارتباط با متن روایی و یا زمینههای برونمتنی (و تاریخی) بررسی میشوند. با این توصیف، یکی از جایگاههای پژوهش ادبیات تطبیقی، بررسی و تحلیل آثار شعری شاعران فرهنگهای مختلف است. ژیلا حسینی (1343-1375) و فروغ فرخزاد (1313-1345) به عنوان دو بانوی شاعر از ادبیات معاصر کردی و فارسی، با توجه به تشابه خطوط فکری و تجربههای زیستیشان، به عنوان دو شاعر که سعی در احراز فردیت خود در جامعهای سنتی داشتهاند، زمینه مناسبی برای مطالعه تطبیقیاند. زندگی در خانوادههایی با زمینه سنتی، ازدواج در سن پایین، شکست در ازدواج اول، زبان رمانتیک و زنانه، و بعدها زبانی انتقادی مبتنی بر فردیت مدرن در دورههای تکامل شاعریشان، از مشترکات این دو شاعر است. به همین دلیل انجام چنین پژوهشی برای درک هنر شاعری دو بانوی شاعر از ادب فارسی و کردی، از ضروریات پژوهش در حوزه ادبیات تطبیقی است. در این پژوهش بر اساس آرای جفری لیچ و روش پژوهش توصیفی- تحلیلی به بررسی و تحلیل تطبیقی گونههای مختلف هنجارگریزی در اشعار ژیلا حسینی و فروغ فرخزاد پرداخته شده است. همچنین با تکیه بر مؤلفههای درونمتنی اشعار آنها، به تحلیل نوع مواجهههای هر دو شاعر با بافت محیطی و اجتماعی (برون متن) نیز پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد تنوع قابل توجهی در کاربرد شگردهای مختلف هنجارگریزی در اشعار هر دو شاعر دیده میشود که این نقش قابل توجهی در غنای ادبی اشعار آنها دارد. در برخی شگردها با توجه به تنوع زبانی فارسی و کُردی در اشعار ژیلا حسینی، شکلهای هنجارگریزی نیز به تناسب تغییر کرده است که این مسأله بیانگر اهمیت «زبان» در تکوین بافت ادبی است. همچنین تشابهات فکری و هویتی قابل توجهی میان این دو شاعر وجود داشته است، چنانکه تلاش برای احراز فردیتی مدرن در اشعار هر دو دیده میشود و روابط چالش برانگیزی با بافت زیستیِ فرهنگی و اجتماعی خود نیز داشتهاند و تراوشهای فکری و ادبی دو شاعر نیز ارتباط تنگاتنگی با این تقابلهای چالشبرانگیز داشته است.