سمفونی مردگان اثر عباس معروفی روایتی است از خانواده اورخانی که چگونه افراد خانواده در فضای جامعهای با تعارضهای گفتمانی مختلف درهم میشکنند. با توجه به نمود گفتمانها (و ایدئولوژیهای) چندگانه در سمفونی مردگان، این رمان زمینه مناسبی برای مطالعه کانونیسازیها و نقش آن در نمود و تعارض گفتمانها در متن روایی است. تنوع و تغییر کانونیسازیها در این اثر، و پیوند آن با تکثر و تعارض گفتمانهای مختلف نمودهشده در متن شامل گفتمانهای مختلف سنت، تجددگرا (مدرنیته روشنفکری)، گفتمان حاکمیتیِ پهلوی، گفتمان چپگرا، گفتمان اقلیت مسیحی ـ ارمنی و گفتمان زنمحور، ویژگیهای جالب توجهی به این رمان داده است. در این پژوهش، برساخت روایی رمان سمفونی مردگان براساس گونههای مختلف کانونیسازی در آن بررسی میشود و پیوند این کانونیسازیها با نمود گفتمانهای متعارض یا همسو در رمان نیز مورد بررسی قرار میگیرد، چنانکه بتوان به الگوی کارآمدی از پیوند کانونیسازی با نمود گفتمانها در یک متن روایی دست یافت. نتایج پژوهش نشان میدهد تقابلهای دوسویه کانونیسازیها از سوی شخصیتهایی سوژهشده در گفتمانهای متعارض، به گفتمانهای روایی چندگانهای در این رمان شکل داده است. در هر کانونیسازی تصریحها یا القائات ضمنیِ کانونیگرها سبب میشوند تا از میان عناصر و دیالوگهای موجود، یک گفتمان خاص برجسته شود که با تکیه بر ساختار قدرت و ایدئولوژی مورد نظرش، از طریق سوژههای رواییاش (=کانونیگرها)، به اعمال هژمونی بپردازد که نتیجه آن، بروز غیریتسازیهایی خاص است، چنانکه در هر نوع کانونیسازیِ مرتبط با گفتمانی خاص، به شخصیتهای خاصی مشروعیت داده میشود و در مقابل، از شخصیتهای خاصی سلب مشروعیت میشود. درمواردی نیز گفتمانها با یکدیگر در تعامل هستند که در این موارد، رابطه این گفتمانها (در عین جدایی از یکدیگر) همسو است و یکدیگر را پوشش میدهند.