تاریخ بیهقی مجموعه گسترده ای از عناصر مختلفی است که با دارا بودن نظم و انسجام میان اجزا و عناصر سازنده، سیر حوادث و رویدادها به سوی هدف مشخصی سوق یافته است. در این نوشتار، با بررسی عناصر و مؤلفه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی موجود در تاریخ بیهقی، نقش نهادهای مؤثر در قدرت و چگونگی عملکرد آن ها در پیشبرد جریان ها و رویدادهایی که در نهایت به شاکله اجتماعی و فرهنگی جامعه عصر بیهقی شکل داده اند، بررسی و تحلیل می شود، چنان که بتوان نقش هدفمند و مؤثرِ کنش های مختلف و به ظاهر پراکنده افراد و نهادهای مختلف را در تاریخ بیهقی - و در نهایت، صورتبندی کلانِ مجموعه عناصر مختلف موجود در این اثر- تبیین کرد. نتایج تحقیق، عناصر و شاکله های مختلف موجود در ساختار قدرت در جامعه عصر بیهقی را نشان می دهد که در پیوند با یکدیگر توانسته بودند نظمی هژمونیک ایجاد کنند اما از میان رفتن رابطه متقابل و بده-بستان های موجود میان نهادهای مؤثر در ساختار قدرت، باعث تشتّت و حرکت رو به زوال جامعه شد، که در نهایت به زوال دولت مسعود غزنوی منجر شد.