اشتقاق و ترکیب دو فرآیند اصلی واژه سازی در زبان فارسی است. از آن جا که فعل مهم ترین عنصر در دستگاه واژگانی و نحوی زبان است، زایا بودن زبان در ساخت فعل های متنوّع و متعدّد اهمیت فراوانی دارد، طوری که این فعل ها خود، زایا باشند و بتوان واژه های دیگری از آن ها مشتق کرد. این مهم، از طریق فرآیند اشتقاق صورت می گیرد و فعل های بسیط مهم ترین عناصری هستند که زبان فارسی از طریق آن ها می تواند به امر اشتقاق بپردازد. نگاهی به وضعیت کاربرد فعل ها در زبان فارسی امروز نشان می دهد که گرایش مفرطی به ساخت فعل های مرکب وجود دارد و تعداد فعل های بسیط بسیار کمتر از فعل های مرکب است و فعل های بسیطِ موجود نیز غالباً در حال تبدیل شدن به فعل های مرکب اند. ادامۀ این روند می تواند منجر به ضعف تدریجی و شاید توقف اشتقاق های فعلی در زبان فارسی شود. در این مقاله ضمن بررسی وضعیت فعل های بسیط و مرکب در زبان فارسی معاصر، و نقد و بررسی دیدگاه های مطرح در این حوزه، راهکارهایی برای اصلاح وضعیت موجود بررسی می شود. بر این اساس، در مواردی می توان با به کارگیری و تقویت ساخت های زیرمجموعۀ فعل بسیط یا مرتبط با آن، قابلیت های اشتقاق فعلی در زبان فارسی را احیا کرد. تقویت ظرفیت ساخت فعل های تبدیلی، استفاده از فعل های سببی و استفاده از فعل های پیشوندی از مهم ترین راهکارهایی است که برای این منظور می توان در پیش گرفت.