با ظهور بینامتنیت و مطرح شدن آن توسط ژولیا کریستوا ی فرانسوی ، حوژه ای نوین در زمینه مطالعات ادبی به وجود آمد. این نظریه ثابت می کند که هیچ متنی مستقل نیست و به خودی خود به وجود نیامده است و در طول تاریخ هموراه بین متون ارتباطی برقرار بوده و این ارتباط انکارنشدنی است. این پژوهش با برهگری از نظریات بینامتنیت، به بررسی ساختار روایی، منظومه (خسرو و شیرین) با روایت نظامی، فردوسی، و وحشی بافقی میپردازد. و حاصل این بررسی را در چهار فصل ارائه کرده است. در فصل اول کلیات شامل: مقدمه، بیان مسآله و پیشینه مطرح می شود. فصل دوم به مبانی نظری اختصاص دارد. در مبانی نظری ، تعریف و تاریخچه بینامتنیت از گذشته تا کنون ارائه شده و در این مرور تاریخی، جایگاه، اهمیت و اهداف نظریه پردازان بینامتنیت، نشان داده شده است. و در آخر هم نظریه پردازان نسل اول و دوم با هم مورد مقایسه قرار گرفته ند. فصل سوم فصل تحلیل داده هاست. در این فصل روایت (خسرو و شیرین) از سه شاعر: نظامی، فردوسی، و وحشی بافقی مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد. به این ترتیتب، که ابتدا زندگینامه شاعر به صورت معرفی مختصری از احوالات شاعر و آثار او آورده می شود، سپس در مورد منظومه مورد مطالعه(خسرو و شیرین) بحث می شود. پس از این خلاصه ای از روایت آورده می شود و سپس به بررسی منابع تاریخی پیش از شاعر پرداخته می شود. و بعد برای تجزیه و تحلیل داستان عناصر داستانی شامل شخصیت و کنش، پیرنگ یا طرح، توالی زمانی، توصیف، درون مایه، مکان، زمان، راوی و زاویه دید، صحنه آغاز و صحنه پایان می شود. فصل چهارم نیز فصل مقاسیه و نتیجه گیری است. نتیجه اینست که میان متن نظامی با متون فردوسی و وحشی با تفاوتهای کم و بیش ، رابطه ای بینامتنی برقرار است.