شیرکو بیکس بی گمان تأثیرگذارترین شاعر کُرد است؛ شاعری که پای شعر کُردی را به آن سوی مرزها کشاند و جهان را با زخم ها و رنج های ازلی ملت کُرد آشنا کرد. شاید هیچ عمل سیاسی به اندازۀ شعرِ شیرکو نتوانسته باشد فاجعۀ حلبچه و انفال و نسل کشی کُردها به دست رژیم بعث را به جهانیان نشان دهد. غربت، آوارگی، آزادی، انسان، مبارزه، عشق و سرزمین از اصلی ترین دغدغه های شعر شیرکو بیکس است. برای شیرکو بیکس، جهان شعر جهانی بی مرز است که گام نهادن در آن گام نهادن در آسمان و افلاک و ستارگان است و شاعر را به سمت پرسش های بی پاسخ می کشاند. برای شیرکو، تولد شعر لحظۀ زایمان زنی است که فرزندی به دنیا می آورد. تولد شعر نزد شیرکو درد ابر است هنگام باریدن؛ گاه غرش می کند و دریغ از قطره ای باران و گاه با ترنمی سیلی خروشان جاری می شود. آنچه شیرکوی شاعر را از دیگر هم نسلانش متمایز می سازد، قدرت تخیل سرکش و بی پروای او و نیز سلطه اش بر زبان و واژه است. تخیل خلاقانۀ شیرکو به گونه ای است که حتی در گفت وگوهای روزانه اش مخاطبْ خودش را در مقابل دریایی از خیال و واژه و تصویر می بیند. شعر شاعر را آنچنان با خود می برد که وقتی به خود می آید، می بیند بیش از پانزده هزار صفحه شعر سروده است. شیرکو با آگاهی کامل از انواع ادبی و ظرفیت های آن ها و با درآمیختن ژانرهای مختلف ادبی و استفاده از امکانات هرکدام، زبان و فرمی می آفریند که ازآنِ خود اوست. درامای شعری، رمان – شعر، شعر – داستان و… محصول بی قراری، بی پروایی و خلاقیت شیرکو بیکس است.