بررسی درک معنایی جامعه روستایی از فرایند تخصیص/عدم تخصیص منابع آب سدها به آن روستاها، موضوع مطالعه حاضر است. نتایج پژوهش نشان داد ادراک ساکنان دو روستای مورد مطالعه از تخصیص/عدم تخصیص منابع آب سد به آن ها، دارای تفاوت های بنیادی می باشد. به گونه ای در روستای لگزی مضامین «پایداری اقتصاد محلی»، «پایداری اجتماع محلی»، «شکوفایی انگیزه موفقیت» و «افزایش سازگاری با محیط» را به همراه داشته که در نهایت مضمون کلان "توسعه پایدار روستایی" را شکل داده است. بر خلاف روستای لگزی، ساکنان روستای گل تپه از عدم تخصیص آب سد به آن ها، مضامین منفی و بعضاً تحول کارکردی روستا مانند «احساس محرومیت نسبی»، «شکنندگی اقتصاد محلی»، «ناپایداری اجتماع محلی» و «خدماتی شدن مشاغل روستا»، را ادارک کرده اند که در مجموع دال بر شکل گیری مضمون کلان "ناپایداری روستایی" هستند. نتایج حاصل شده نشان می دهد اتخاذ و اجرای سیاست ها دوگانه تخصیص/عدم تخصیص آب سدها به جوامع روستایی می تواند در تحولات کارکردی ـ ساختاری روستاها اثرات قابل توجهی را بر جای بگذارد. با توجه به مشکلات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی روستاها مانند فقر، بیکاری، مهاجرت، خشکسالی و ...، تخصیص منابع آب سدها به روستاهای محروم از این منابع کلیدی، می تواند راهگشای حل مشکلات این جوامع باشد. از این رو تجدید نظر اساسی در سیاست های تخصیص منابع آبی در کشور و همچنین تخصیص بخشی از منابع آبی سدهای استان کردستان و حتی سایر استان های کشور به روستاهای مجاور سدها برای استفاده روستاییان در بخش های مختلف فعالیت اقتصادی مانند کشت گندم آبی، ذرت، یونجه، چغندر قند، سیب زمینی، کلزا، احداث پرورش ماهی و ...، با استفاده از تکنولوژی های نوین، پیشنهاد کاربردی و اجرایی پژوهش حاضر است.