با توجه به آنکه سه مقوله انسان، فضا و اقتصاد دارای تعاملات زباد با همدیگر هستند و فعالیتهای انسان برای بهره وری و بهره برداری اقتصادی فضا و سرزمین را تحت تأثیر خود قرار میدهد لذا ضرورت بهینه سازی فعالیتهای انسان برای دستیابی به تعادلی مطلوب در سرزمین احساس می شود. بر اساس این دیدگاه نقش و جایگاه مدیریت و برنامه ریزی در سرزمین اهمیت ویژه ای پیدا می کند همچنین استفاده از روشهای مناسب برای تهیه طرح های مدیریتی و تصمیم گیری در داشتن مدیریتی مناسب بر سرزمین می افزاید. این پژوهش با هدف استفاده از روشهای تصمیم گیری فازی و چند معیاری در ارزیابی توان زیست محیطی سرزمین به منظور ارزشگذاری معیارهای ورودی در فرایند آمایش سرزمین و همچنین پهنه بندی سرزمین در طیفی از کلاسهای تناسب کاربری اراضی در چهار مرحله آگاهی، جمع آوری اطلاعات، تصمیم گیری و تهیه خروجی انجام پذیرفته است. پس از شناسایی، تهیه و آماده سازی اطلاعات زیست محیطی منطقه مورد مطالعه طی بازدید های میدانی و استفاده از داده های طرحها و تحقیقات قبلی اقدام به تعیین معیارهای مؤثر در ارزیابی توان زیست محیطی کاربریهای فاریاب، دیمکاری، مرتعداری و حفاظت و ارزشگذاری آنها با استفاده از دانش کارشناسی و کتابی گردید. در مرحله بعد با تعیین اوزان معیارها و تهیه نقشه های معیار در محیط GIS برای هر کاربری با استفاده از روشهای تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، مبتنی بر نقطه ایده آل (TOPSIS) و وزندهی جمعی فازی (FSAW) تلفیق نقشه ها صورت گرفت و منطقه برای کاربری های مورد نظر ارزیابی گردید. نتایج نشان دادند که روش TOPSIS در ارزشگذاری نهایی توان زیست محیطی پهنه های سرزمین محدودیت بیشتری نسبت به دو روش دیگر ایجاد می کند ولی در روش AHP این ارزش بیشتر بدست می آید. از سوی دیگر روش FSAW عدم قطعیت مرز بین پهنه ها را بخوبی نشان می دهد. همچنین مشخص گردید که منطقه توان کاملاً مناسبی برای توسعه کاربریهای فاریاب، دیمکاری و مرتعداری ندارد و بنابراین بیشتر سطح منطقه باید مورد حفاظت و مدیریت قرار گیرد.