در پژوهش حاضر نخست موضوع کردشناسی و بررسی زبان، ادبیات و فرهنگ کردها از سوی مستشرقین و در مراکز و آکادمی های دانشگاه های اروپایی مورد بررسی قرار می گیرد. سپس، بە مبحث اصلی پژوهش پرداختە می شود کە عبارت است از نقد رویکرد شرق شناسانە در آثار آن دستە از خاورشناسان و کردشناسان غربی کە نقش و تاثیر چشمگیری در مطالعات در باب زبان، ادبیات و فرهنگ کردها داشتەاند از قبیل موریتزو گارتزونی، کلودیوس ریچ، آگوست ژابا، ولادیمیر مینورسکی، واسیلی نیکیتین و پژوهشگران غربی آکادمی علوم شرقی سنت پترزبورگ. بررسی انتقادی حاضر با استفادە از روش شناسی و مفاهیم انتقادی رهیافت پسااستعماری و با توجە خاص بە نقطە نظر نظریەپردازانی نظیر ادوارد سعید و اومی بابا به بررسی دیدگاه های نادرست و غالبا رایج در حوزەی شرق شناسی بە طور عام و کردشناسی بە طور اخص خواهد پرداخت. اگرچە آثار پژوهشگران این حوزە نقش بە سزائی در ترویج و شناخت فرهنگ کردها داشتەاند، اما ذکر این نکتە نیز ضروری می نماید کە عوامل، انگیزەها، نکات مثبت و نیز جنبەهای منفی آن نظیر تعمیم گرائی، دیگربودگی، کلیشەسازی، لحاظ نکردن تفاوت های فرهنگی و همچنین فرادستی اخلاقی کە از مفاهیم و شگردهای پربسامد گفتمان شرق شناسی هستند با هدف شناخت دقیقتر این آثار و در جهت توسعه و ارتقاء مطالعات این حوزە مورد بررسی قرار گیرند. در پایان نیز، مفهوم ''کردولوجی'' بە مثابەی یکی از اصطلاحات کلی و تقلیل گرایانەی گفتمان استعماری در نظر گرفتە شدە و نیز تفاوتهای میان دو اصطلاح ''کردولوجی'' و ''مطالعات کردی'' بررسی خواهد شد.