در چند دهه اخیر، محیطزیست به لحاظ اهمیتی که برای بشر دارد، به یکی از مهمترین نگرانیهای جوامع و حکومتها تبدیلشده و بنابراین، بررسی همهجانبه و تعیین عوامل مؤثر و مخرب بر آن، از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد؛ تا جایی که دولتها را وادار به اتخاذ سیاستها و برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت برای حفاظت از محیطزیست نموده است. در این پژوهش، تأثیر شاخصهای توسعه انسانی، سیاسی و آزادیهای مدنی بر کیفیت محیطزیست (رد پای اکولوژیکی) در کشورهای درحالتوسعه و توسعهیافتۀ منتخب طی دوره زمانی 2017-2000 با استفاده از روش گشتاورهای تعمیمیافته سیستمی، مورد بررسی قرار گرفت. همچنین ادبیات اقتصادی موجود در مورد فرضیه کوزنتس زیستمحیطی، نشان میدهد که در یک سطح آستانه از درآمد سرانه، کشورها به سطحی از توسعه میرسند که پیشرفتهای زیستمحیطی حاصل میگردد؛ ولی شاخص درآمد سرانه فقط دربرگیرنده بعد اقتصادی توسعه است و لذا در این پژوهش، از شاخص توسعه انسانی که بعد اقتصادی و اجتماعی توسعه را در برمیگیرد، به بررسی فرضیه کوزنتس زیستمحیطی پرداخته شده است. یافتههای پژوهش، حاکی از آن است که شاخصهای توسعه انسانی، سیاسی و آزادیهای مدنی در هر دو گروه کشور مورد مطالعه، تأثیر منفی و معناداری بر ردپای اکولوژیکی دارد. همچنین بر اساس نتایج فرضیه کوزنتس، در کشورهای مورد مطالعه، رابطه میان شاخص توسعه انسانی و ردپای اکولوژیکی تأییدکننده فرضیه کوزنتس و U معکوس هستند؛ بنابراین به سیاستگذاران توصیه میشود که از طریق فراهم کردن سیستم آموزشی و مراقبتهای بهداشتی بهتر برای همه افراد جامعه و افزایش دموکراسی و فعالیتهای مدنی، به بهبود محیطزیست کمک کنند.