جنس Alburnus با داشتن 43 گونه یکی از متنوع ترین جنس های ماهیان استخوانی است که متعلق به خانواده ی کپورماهیان می باشد. گونه های این جنس در اروپا، قسمت شمالی و جنوب غرب آسیا دارای پراکندگی گسترده می باشد. در ایران 7 هفت گونه از این جنس شناسایی شده است، که از این تعداد چهار گونه متعلق به حوزه ی آبریز استان کردستان هستند. جهت بررسی روابط خویشاوندی این چهار گونه که شامل گونههای A. zagrosensis، A. filippii، A. atropatenae, و A. mossulensis هستند، از حوزه های مختلف اقدام به جمع آوری نمونه و شناسایی آنها با استفاده از صفات ریخت شناسی و همچنین صفات شمارشی شد. نتایج حاصل از ارزیابی 43 صفت ریختشناسی و شمارشی با استفاده از آزمون تابع تشخیص وجود چهار گونه ی مجزا از این جنس را مشخص نمود. نتایج آزمون نشان داد که صفات تعداد فلس بر روی خط جانبی ، تعداد شعاع نرم باله ی مخرجی، تعداد شعاع نرم باله ی پشتی، تعداد شعاع نرم باله ی سینه ای، قطر چشم و طول بین باله ی شکمی_مخرجی بیشترین تاثیر را در تفکیک گونه های مورد بررسی داشتند. بررسی مولکولی نمونهها پس از استخراج DNA و تکثیر قطعه ای به طول 700 جفت باز از ناحیه ی زیر واحد یک ژن سیتوکروم اکسیداز (COɪ) و توالییابی آنها انجام شد. رسم درخت تبار زایشی با سه روش استنباط بیزی، بیشینه صرفهجویی و اتصال همسایگی انجام گرفت. کلادو گرام های بدست آمده با استفاده از سه روش، شاخه بندی نسبتا یکسانی را نشان دادند. در دو روش استنباط بیزی و اتصال همسایگی گونه ی A. atropatenae با حمایت بالا، به عنوان گروه خواهری A. filippii تعیین گردید. در مقابل در روش بیشینه صرفهجویی گونه ی A. filippii گروه خواهری کلاد متشکل از دو گونه ی A. mossulensis و A. zagrosensis می باشد. در کلادوگرام های حاصل از سه روش دو گونه ی A. mossulensis و A. zagrosensis به طور واضح از هم تفکیک نشده و تشکیل گروه پارافیلیتیک را داده اند. با توجه به تفکیک کامل چهار گونه مورد بررسی با استفاده از صفات ریخت شناسی و شمارشی و عدم تفکیک کامل گونه ی A. mossulensis و A. zagrosensis با استفاده از روش مولکولی چنین به نظر میرسد که دو گونه اخیر دارای جد مشترک بوده و در حال طی مراحل تکاملی و تفکیک گونهای می باشند. همچنین عدم تفکیک دو گونه ی مذکور با استفاده از روش مولکولی ممکن است به علت کوتاه بودن طول قطعهی ژن مورد بررسی در این تحقیق باشد. لذا با توجه به نتایج این تحقیق چنین به نظر میرسد انجام مطالعات تکمیلی با استفاده از حداقل یک ژن دیگر ضروری میباشد.