در دهه های اولیه قرن بیستم واژه های مقاومت و عملکرد مترادف و هم معنی تصور می شدند و از حدود 35 سال پیش بود که تفاوت این دو واژه مشخص شد و مشاهده گردید که افزایش مقاومت لزوما به معنای ایمنی بیشتر و خرابی کمتر نیست. بدین ترتیب روش های طراحی براساس عملکرد ابداع گردید. در این روش ها عملکرد سازه در اثر زلزله اعمالی، مبنای طراحی سازه خواهد بود.عدم قطعیت های موجود در تخمین مقادیر تقاضا و ظرفیت باعث ورود بحث احتمالات به عرصه مهندسی زلزله و ابداع روش طراحی براساس احتمالات گردید.در روش های طراحی جدید لازم است تا شدت زلزله متناسب با عملکرد سازه مشخص گردد. برای رفع این نیاز روشی به نام تحلیل دینامیکی افزایشی به وجود آمد. در این روش که در آن از آنالیز دینامیکی غیرخطی استفاده می شود، می توان با اعمال سطوح مختلف یک زلزله مشخص به سازه، میزان خسارت وارد بر آن را برای هر سطح از زلزله بدست آورد.همچنین با توجه به اینکه تئوری قابلیت اعتماد سازه ها نقشی اساسی در ملاک و ضوابط ایفا می کند، تحلیل سازه ها بر مبنای نظریه قابلیت اعتماد که شاخه ای از تئوری عمومی احتمالات است، در سال های اخیر توجه بسیاری را به خود جلب نموده است.در این رساله دو هدف عمده دنبال می شود. هدف اول، تحلیل حساسیت پارامترهای لرزه ای در حوزه زمان روی نتایج تحلیل دینامیکی افزایشی و متناوبا توصیه راهکاری برای بحث پیچیده انتخاب رکورد برای تحلیل دینامیکی افزایشی، در مناطقی که داده های زلزله ناقص و محدود می باشند، است. هدف دوم بدست آوردن شاخص اعتماد برای انواع توزیع های حاکم روی داده های تحلیل دینامیکی افزایشی می باشد تا از این طریق اهمیت استفاده از توزیع های احتمالاتی روی داده ها بر اساس مبانی نظریه قابلیت اعتماد بیان گردد.