در جنگلهای زاگرس به منظور بهره برداری از جنگل، مردم محلی با استفاده از دانش بومی روشها و فنونی را ابداع نموده اند که تحت عنوان روشهای جنگلداری سنتی شناخته می شود. در چارچوب روشهای جنگلداری سنتی، مدیریت توده های جنگلی با به کارگیری تیمارهای مختلف صورت می گیرد. گلازنی، بهره برداری از چوب، جمع آوری هیزم، برداشت محصولات غیر چوبی و چرای دام از مهمترین استفاده های مردم محلی از جنگلهای بلوط زاگرس است که بر ترکیب و ساختار آنها تاثیر می گذارد. هدف این پژوهش ارزیابی تنوع ساختاری توده های بلوط در الگوهای مختلف مدیریت سنتی در جنگلهای شهرستان بانه، به عنوان نمونه ای از جنگلهای زاگرس شمالی بود. برای این منظور ساختار جنگلهای تحت روشهای مختلف مدیریت سنتی (شاخه زاد روی زمین در هواره خول، شاخه زاد روی درخت در آرمرده، حالت بینابینی در نژو و توده حفاظت شده در آرامگاه نژو) با استفاده از شاخصهای مختلف تنوع ساختاری ارزیابی و مقایسه شد. شاخصهای تنوع شانون، سیمپسون، مارگالف، برگر پارکر، مکینتاش، ضریب جینی، یکنواختی شانون و یکنواختی مکینتاش برای اندازه گیری تنوع ساختاری جنگل مورد استفاده قرار گرفت. سه شاخص تنوع شانون، یکنواختی شانون و سیمپسون علاوه بر فرم اصلی با فرم دیگری بازنویسی و محاسبه شد. داده های مورد نیاز با آماربرداری 90 قطعه نمونه در توده های بهره برداری شده و آماربرداری توده حفاظت شده و ثبت و اندازه گیری مشخصه های نوع گونه، قطر برابر سینه، ارتفاع، تعداد و مبدآ پایه ها و زادآوری جمع آوری شد. نتایج نشان داد که تنوع اندازه ای درختان تحت تاثیر الگوهای مدیریتی، متفاوت است؛ به گونه ای که بیشترین تنوع ساختاری در توده حفاظت شده آرامگاه و کمترین آن در توده بهره برداری شده نژو وجود دارد. در میان توده های بهره برداری شده نیز آرمرده بهترین وضعیت را داشت و پس از آن هواره خول قرار گرفت. بر پایه میانگین رتبه های طیف لیکرت توده های حفاظت شده (8/4)، آرمرده (7/4) هواره خول (7/3) و نژو (5/3) به ترتیب میزان تنوع ساختاری قرار گرفتند. مقایسه شاخصها در سه سطح قطعه نمونه، پارسل و کل منطقه نشان دهنده افزایش تنوع و کاهش یکنواختی از قطعه نمونه به کل منطقه است. بیشترین تغییرات در شاخص مارگالف و کمترین تغییرات در شاخص ضریب جینی مشاهده شد. بر پایه این پژوهش، در صورتی که از شاخصهای تنوع ساختار برای ارزیابی پاید