اخیراً خودناتوان سازی بعنوان یکی از موانع پیشرفت تحصیلی مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته است. خودناتوان سازی شامل هر فعالیت یا مجموعه ای از عملکردهاست که فرد آنها را بکار می گیرد تا فرصتها را برای خارجی جلوه دادن شکست افزایش دهد و یا بهانه و عذری را برای شکست فراهم نموده و موقعیت را به عوامل درونی نسبت دهد. استفاده از راهبردهای خودناتوان سازی به طور واضح به کاهش عملکرد تحصیلی منجر می شود و تأثیر منفی پایداری بر شخصیت و سازگاری آینده فرد خواهد داشت. لذا نیاز به توجه و بررسی بیشتر این موضوع در عرصۀ آموزش و پرورش به شدت احساس می شود لذا در پژوهش حاضر به بررسی «عوامل مؤثر بر خودناتوان سازی» پرداخته شده است. در این پژوهش سؤالات و فرضیه هائی مطرح شده است که مهمترین آنها به این شرح است: الف- بررسی رابطه بین ویژگیهای شخصیتی و خودناتوان سازی. ب- بررسی رابطه بین انگیزش پیشرفت تحصیلی، هوش و خودکارآمدی با خودناتوان سازی. ج- بررسی رابطه بین اهداف یادگیری (دانش آموز، خانواده، معلم و کلاس) با خودناتوان سازی. جامعه آماری عبارتند از کلیۀ دانش آموزان پایۀ اول تا سوم دوره متوسطه شهر اصفهان و حجم نمونه این پژوهش برابر با 95نفر دانش آموز دختر است که از ده مدرسه در سطح شهر اصفهان به شیوۀ تصادفی مرحله ای از بین دانش آموزان پنج ناحیه شهر انتخاب شدند. نتیج نهایی پژوهش حاکی از آن بود که در بین دانشجویان دختر متغیرهای اهداف تبحری دانش آموز، اهداف عملکرد کلاس، اهداف تبحری والدین و از بین ویژگیهای شخصیتی عواملی چون خویشتن داری، اجتماعی شدن، احساس خوب بودن، کارآئی ذهنی، تحمل، پیشرفت از طریق همنوائی، پیشرفت از طریق استقلال و اشتراک به طور مجزاء رابطه معنی داری را با خود ناتوان سازی نشان دادند.