برای دستیابی به مراد متکلم و دریافت ظرائف معنا، در کنار سایر عناصر زبانی، بایستی به بافت پیرامونی سخن یعنی زمینه-هایی که سخن در آن پدیدارشده توجه نمود؛ امری که از دیر باز کمابیش مورد توجه مفسران قرآن بوده است. بررسی تفاسیر نشان میدهد روشی منظم، جامع ودقیق در تفسیر بافت محور مفسران وجود ندارد و هریک از مفسران در تفسیر هرآیه، تنها به گوشهای از بافت پیرامونی آن توجه نمودهاند. نظریه وندایک روشی نظاممند را برای کاربست عناصر بافت پیرامونی درحوزه تحلیل متن ارائه میدهد که میتواند به عنوان الگویی برای مفسران در چگونگی بهکارگیری عنصر بافت در تفسیر آیات قرآن مورد توجه قرار گیرد. یکی از عبارات ظریف قرآن، توصیف صحنه وحی خداوند به مادر موسی(ع) است که در آیه 7 سوره قصص بیان گردیده است. در این پژوهش با روش تطبیقی ـ تحلیلی، کارکرد نظریه تحلیل گفتمان وندایک در تفسیر بافتمحور آیه مذکور درکنار نظر مفسران تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد توجه به بافت فیزیکی آیه، بیانگر ظهور قهاریت خداوند در هنگام نصرت مستضعفان در مقابل گردنکشی مستکبران است. هویت انسانی مادر موسی(ع) در کنار شأن مادرانۀ وی در کنار ایمان به خدا به عنوان منبع قدرت حقیقی و از سوی دیگر ترس ایجادشده در برابر منبع قدرت ظاهری فرعون، سبب گردید وی از هدفی احساسمحور به هدفی متعالی منتقل و در تاریخ بنیاسرائیل به الگویی انقلابی ـ فراجنسیتی مبدل گردد.