ادبیات، بیان درونیات و اوضاع و احوال مردمان یک سرزمین است. در عصر مشروطه همراه با مطرح کردن «مسائل زنان» در جنبش های فمینیستی، ادبیات زنان نیز شکل گرفت. ادبیات زنان یکی از شاخه های ادبیات در زمینه نقد ادبی معاصر است که از جانب نویسندگان و ادبا بویژه زنان به بیان اندیشه ها دغدغه ها و مشکلات زنان در ابعاد مختلف می پردازد. این نوع ادبیات آنجا که به تلاش برای استیفای حقوق زنان و اعتراض به تبعیض فرهنگ مرد سالار می پردازد، وارد حوزه ی فمینیسم و ادبیات زن محوری می شود. ادبیاتی که بر آن است با نگاهی نقادانه زبانی نو و راهی جدید در خواندن آثار ایجاد کند تا بتواند هوشمندی آدمی را با تجربه هایش و خرد او را با رنج ها و دغدغه هایش را با بینش و بینش او را با عدالت خواهی و برابری طلبی همراه نماید. در سده اخیر بیش از پیش بیان دغدغه ها و حقوق زنان در شعر بانوان شاعر معاصر در حوزه ی ادبیات مورد توجه ادیبان قرار گرفت و در شعر معاصر ایران، نخستین بار آشکارا در اشعار فروغ فرخزاد و در شعر عربی نیز در اشعار غاده السمان نمایان گشت. ادامه دهنده-ی راه این شاعران، سیمین بهبهانی در ادب فارسی و سعاد الصباح در ادب عربی را می توان نام برد. سیمین بهبهانی غزل سرای نو-گرای معاصر و سعاد الصباح شاعر معاصر عربی، موفق شدند به تعبیری نو از احساسات ذاتی دست یابند و در شعرشان به مسائل آزادی و احقاق حقوق زنان و بیان مشکلات آنان به شکلی اصلاح گرانه توجه کنند. این پایان نامه با روش تحلیلی-توصیفی مؤلفه-های زن محوری و تلاش جهت دستیابی جایگاه واقعی زنان را در شعر سیمین بهبهانی و سعاد الصباح واکاوی نموده است و یافته های این پژوهش حاکی از آن است که در شعر این دو شاعر زن اهمیت دارد مسائل مربوط به او از جنبه های مختلف همچون تساوی حقوق زن و مرد، اعتراض به فرهنگ تبعیض گونه مرد سالار، بیان عشق و احساسات زنانه تلاش برای ارتقای هویت فردی و اجتماعی زنان مورد توجه قرار گرفته، به گونه ای که سعاد، بخش زیادی از دیوان خود را به این موضوعات اختصاص داده است. این دو شاعر به دلیل اشتراکات فرهنگی و زندگی کردن در جامعه ای با باورها و سنت های قدیمی در به تصویر کشیدن هویت واقعی زن و جایگاه آنان در جامعه، عملکردی تقریبا یکسان داشته اند؛ اما نحوه ی برخورد با مرد و جامعه مرد سالار در شعر این دو شاعر یکسان نیست از آن جهت که سیمین نگاه و