خیام شخصیتی است که دراواخر قرن پنجم واوایل قرن ششم در دوران حکومتی سلجوقیان، سخنی فراتراز زمانه خود را ایراد نموده است. افکار وی در دو بخش آثار فلسفی و رباعیات قابل کشف می باشد. وی در بخش فلسفی چون فیلسوفی تابع مکتب مشائی به نظر می آید، اما در بخش رباعیات در نگاه اول لا أدر ی گر، ملحد، و حتی پوچ گراست، ولی با تأمل در رباعیات ایشان، زوایای دیگری از شخصیت وی برای ما نمایان می شود که همان دعوت به تحقیق و قانع نشدن به سطحی از دانش است. از سویی دیگر با مطالعه ی آثار جمیل صدقی زهاوی، شاعر معاصر عراقی می توان تأثیرات اندیشه های خیام را در آثار وی مشاهده کرد. این پژرهش با کنکاش در آثار زهاوی بر آن است که محور های فکری و ادبی خیام را در آثار ایشان و میزان تأثیر پذیری وی از خیام را بررسی کند. پژوهش حاضر به این ننتیجه رسیده است که زهاوی در دو بخش تحت تأثیر خیام قرار د ارد: یک، سرودن رباعیاتی به سبک خیام و تعریب رباعیات وی. دو، زهاوی رئوس افکار خیام را در شش بند وارد آثار ادبی خود نموده است که شامل: 1- شک وحیرت درمورد پدیده های هستی وآرا گذشته گان 2- جایگاه خداوند3- بازگشت اجسام پس از مرگ وتبدیل شدن به ظروف 4- معاد وچگونگی آن 5- عقل وتفکرانسانی وارزش معرفتی آن6-جبرگرایی می باشد کلید واژه ها:خیام، مکتب فلسفی، رباعیات، زهاوی، رباعیات عربی