موضوع پژوهش حاضر تبیین و تحلیل نقش دستوری ردیفهای فعلی در مضمون آفرینی، القای معانی و استعاره سازی، در قصاید خاقانی است. تبیین یکی از ظرفیتهای ناشناخته ردیف، ارائۀ الگویی روشمند و قابل انطباق به سرودههای دارای ردیفهای فعلی در پیوند با دریافت درست مضامین شعری و تعیین محوریترین موضوع ابیات این سرودهها هدف پژوهش حاضر است. آشنایی با یکی از ظرفیتهای ناشناختۀ ردیف، شناخت نقش ردیف های فعلی در مضمون آفرینی و استعاره سازی از دیگر اهداف این پژوهش محسوب میشود و در این راستا میکوشد به پرسشهای زیر پاسخ دهد: 1. جایگاه دستوری ردیف، چه نقشی در استعاره سازی، القای مفاهیم و مضمونآفرینی دارد؟ 2- چگونه میتوان از راه شناخت نقش دستوری ردیف، محوریترین موضوع مطرح در ابیات را تشخیص داد؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. جامعۀ آماری تمامی قصاید مردّف خاقانی را در بر میگیرد و حجم نمونه، قصاید دارای ردیفهای فعلی است. دادهها به صورت کتابخانهای و سندکاوی گردآوری شده و نتایج با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان میدهد شناخت میزان توانمندی شاعر در آفرینش تصاویر شعری، مضمونآفرینی و تعیین محوریترین موضوع هر بیت و گرانیگاه آن و شناخت میزان توان استعاره سازی شاعر با این الگو به آسانی امکانپذیر است. همچنین نتیجه بیانگر توانمندی خاقانی در استفاده از این ظرفیت زبانی است که در متن این پژوهش به تفصیل به آن پرداخته شده است.