روایت داستان را میتوان از جنبههای مختلف بررسی کرد. یکی از این جنبهها، گونهشناسی روایی ژب لینت ولت نظریه پرداز فرانسوی است که آن را بر مبنای تقابل کارکردی بین راوی و کنشگر طرح ریزی کردهاست و در آن، به بررسی و تحلیل راوی و عمل روایت، کنشگران و مخاطب میپردازد که بر مبحث زاویۀ دید تمرکز دارد و به رابطۀ وجوه خیالی راوی، کنشگران و مخاطب می-پردازد که شامل وجوه انتزاعی، وجوه ملموس، کنشگران، راوی و مخاطب است و از آن میتوان به تحلیل انواع کنشگران، مخاطب و گونههای کنش پرداخت. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس نظریۀ ژپ لینت ولت به بررسی گونهشناسی عمل روایت و رابطۀ راوی و مخاطب در ارتباط با روایت، داستان و کنشگران در مجموعۀ صهیل الجواد الابیض زکریا تامر میپردازد. نتیجه نشان میدهد تامر در هفت داستان از مجموع یازده داستان این کتاب از روایت دنیای همسان استفاده کرده که در آن راوی دو کارکرد کنش و بازنمایی را بر عهده دارد. تامر در این داستانها با خلق فضای مناسب و بیان جملات و عبارات خاص میکوشد با استفاده از ویژگیهای سوررئالیستی چون خیال، مرگ اندیشی، عصیان و مواردی از این دست به شرح دقیق شرایط حاکم در زمان کنش روایی بپردازد تا مخاطب را با خود همراه کند و کنشگری خود را در داستان برای او قابل درک سازد. تامر با به کارگیری شیوۀ ناهمسان متنگرا در برخی از داستانها توانسته مشکلات جوانان همعصر خود را مانند فقر، بیکاری و مواردی از این دست، بخوبی بنمایاند. همچنین نتایج بیانگر این است که تامر در پیوند شگردها و تکنیکهای روایی- گفتمانی با متن داستانها بسیار موفق عمل کرده است.