بیشتر دستورنویسان جمله را از نظر پیام و محتوی به چهار دسته خبری، پرسشی، امری و عاطفی تقسیم کرده اند اما این جملات اغلب به مقتضای موقعیت برای کارکردهای دیگری به کار می روند؛ که در علم معانی تحت عنوان معانی ثانوی جملات و در شاخه-ای از دانش زبان شناسی به نام Pragmatics بررسی می شود. این نوع جملات از نظر ساختاری به ظاهر افزون بر آن جملات و عبارات هستند و از این رو حذف آنها به ساختار نحوی جملات و عبارات به کاررفته در آنها خللی وارد نمی کند. این مسأله موجب شده اهمیت و کارکردهای آن نیز به درستی مورد توجه قرارنگیرد. در حالی که این گونه جملات از نظر تحلیل گفتمان، ترامتنیت و روایت شناسی حائز اهمیتند؛ زیرا جایگاه بیان گفتمان راوی در بازگویی روایتها هستند. جملات معترضه که می توانند جایگاه راوی را از یک روایتگر بی طرف به راوی مفسر و حتی مداخله گر تبدیل کنند. پرداختن به نقش و اهمیت این گونه جملات، تحلیل گفتمان بیهقی در روایتهای تاریخی از راه این جملات، درک بهتر تاریخ بیهقی، شناخت بهتر کارکردهای جملات معترضه، اصلاح دیدگاههای اغلب نادرست بلاغیون و نحویان درباره این نوع جملات و کمک به قرار گرفتن بهتر این جملات در جایگاه اصلی خود، از اهداف این پژوهش محسوب می شوند. نتیجه نشان می دهد جمله معترضه در تاریخ بیهقی، خلاف تصور معمول تنها به جملات دعایی و بدلی محدود نمی شود، بلکه به توضیحات فرا متنی ای اطلاق می شود که توسط راوی، در جریان اصلی روایت وقفه ایجاد کرده و در مورد قسمت های پیشین به خواننده توضیح می دهند و دیدگاه من راوی (بیهقی)و گفتمان او را در این باره نشان می دهند. این جملات حدود 354 جمله را به خود اختصاص داده اند و با ساختارهای مختلفی چون تعبیر، جمله واره، جملۀ خبری، استفهامی، دعایی، امری، ابیات شعری، عبارت های فارسی و عربی، آیات قرآنی و ... ، در آغاز و پایان کلام و اثنای جملات آمده اند. این جملات علاوه بر آنکه موجب برقراری کانال های ارتباطی بیشتری با مخاطب شده اند، در خدمت پیشبرد 21 کارکرد مهم هستند.