شعر معاصر ایران در عصر پهلوی دوّم (1320-1357ه.ش) همواره با بسیاری از مسائل سیاسی- اجتماعی زمان همگام بوده است، به طوری که این دوره را می توان به عنوان یکی از دوره های مهم و سرنوشت ساز در تاریخ ادبیات ایران قلمداد کرد. ملّی شدن صنعت نفت، کودتای 28 مرداد سال 1332، سرنگونی دولت مصدق، تشکیل احزاب و گروه های مختلف به ویژه حزب توده و به عضویت درآمدن بسیاری از شاعران و روشنفکران در آن حزب، فقر، ناامنی و بالاخره قیام 15 خرداد سال1342و بسیاری از آشوب های سیاسی- اجتماعی دیگر، موجبات ناخرسندی عموم مردم و به ویژه شاعران را از سیاست-های حاکم فراهم آورد. بررسی تأثیر این عوامل بر شکل گیری شگردهای ادبی شاعران متعهد این عصر برای بیان اعتراض به سیاست های حاکم از اهداف این پژوهش است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و نتایج با استفاده از شیوه ی تحلیل محتوا بررسی شده است. بررسی ها حاکی از آن است که منظور از شگردهای ادبی در این رساله، قاعده مند کردن احساسات و عواطف محض شاعرانه نیست و عناصر بلاغی صرف را در برنمی گیرد، بلکه طرز و شیوه ی بیان این عواطف و احساسات، با لحاظ موقعیت زمانی و مکانی، نوع و سطح شعور ادبی خوانندگان و مواردی از این دست است که در عصر پهلوی دوّم به دلیل جو اختناق و سانسور به شیوه ای غیر مستقیم به مطرح کردن آمال و اهداف سیاسی و اجتماعی شاعران اختصاص یافتند. مهم ترین این شگردها عبارتند از: استفاده از ادبیات آرمان شهری، جنبه های غیرکلامی (فضاسازی، زبان بدن، جنبه های آوایی)، فراخوانی اسطوره های حماسی، استفاده از قابلیت های ادب عامه، فراخوانی شخصیت های واقعی و استفاده از نقاب یا پرسونا است. نشان دادن تقابل وضع موجود در مقابل وضع مطلوب و اعتراض و انتقاد به وضعیت حاکم، نقش جنبه های غیرکلامی در القای مطالب سیاسی-اجتماعی و نوع برخورد مخاطب با متن و دریافت و خوانش جدید از آن، نشان دادن نقش ظرفیت های تأویل پذیرِ شخصیت های اسطوره ای برای بیان مقاصد ایدئولوژیک و آرمان های ملّی، تلطیف فضای شعر و کم کردن فاصله درک مفاهیم سیاسی- اجتماعی شاعر با عامه ی مخاطبان با استفاده از قابلیت های مختلف ادب عامه، ایجاد یک فضای دموکراسی با حضور شخصیت های واقعی اجتماع با جایگا ه های اجتماعی متفاوت و بیان مشکلاتشان و ایجاد گفتمان میان سنت و مواریث کهن با اهداف و مقاصد ملی در پشت نقاب های ابداعی شاعران این عصر از مهم ترین نتایج این رساله است.