داستان کوتاه به شکل امروزی در زبان فارسی با اثر «یکی بود یکی نبود» از محمدعلی جمال زاده و در زبان کُردی در ایران با «خندیدن گدا» از حسن قزلجی آغاز شد. پژوهش حاضر بر اساس مکتب آمریکایی به بررسی تطبیقی رئالیسم انتقادی در این دو اثر می پردازد. بازتاب رئالیسم انتقادی در این آثار، شناخت بیشتر وجوه اشتراک و افتراق آن ها، کمک به شناخت بیشتر اشتراکات فرهنگی- اجتماعی و تفاهم بیشتر در بین گویشوران این دو زبان از اهداف این پژوهش است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی است. داده ها با روش کتابخانه ای گردآوری و با استفاده از اصول مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی و بر اساس مؤلفه های رئالیسم انتقادی تجزیه و تحلیل شده است. نتیجۀ پژوهش نشان می دهد که علی رغم تفاوت های زبانی و زمانی در هر دو اثر، اشتراکاتی در آن ها وجود دارد. مسائل اجتماعی چون فقر و گرسنگی، فاصلۀ طبقاتی، فقر فرهنگی، ستم حاکمان و مواردی از این دست که با زبان طنزآمیز بیان شده است، از جمله اشتراکات این آثار محسوب می شود. با وجود این اشتراکات و تأثیر سبک جمال زاده، کار قزلجی در زمینۀ داستان کوتاه با نوآوری هایی همراه بوده است؛ به گونه ای که حتّی در برخی از موارد می توان به برتری قزلجی بر جمال زاده اذعان کرد.