مبحث جمله معترضه، از مباحث مشترک بین دستور زبان، علم معانی و بدیع است، منحصر کردن آن به دعا و نفرین، اطلاق حشو به آن و مواردی از این دست موجب شده تاکنون به گونه ای بایسته به آن پرداخته نشود. در حالی که جمله معترضه ضمن افزودن بار عاطفی کلام، حضور راوی و نظرات و جبهه گیری های شخصی او یا به تعبیر دیگر گفتمان او را در متن روایت برجسته کرده و اهداف متعدد دیگری را نیز دنبال می کند. پژوهش حاضر به بررسی کارکردهای معنایی جملات معترضه در تاریخ بیهقی می پردازد و می کوشد با تبیین این کارکردها ضمن کمک به تغییر نگرش اندیشمندان نسبت به این جملات، به درک بهتر رخدادهای تاریخی و درک بهتر گفتمان ابوالفضل بیهقی نیز کمک کند. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی است و داده ها به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده اند. نتیجه نشان می دهد این جملات در تاریخ بیهقی، خلاف تصور معمول تنها به جملات دعایی و بدلی محدود نمی شوند بلکه کارکردهای مهمی چون دعا در حق مخاطب، توضیح بیشتر، تأکید و برجسته سازی، توصیف و بیان حالت، ستایش و بزرگداشت، بیان علت (دلیل آوری)، مذمت و نکوهش، استعطاف یا برانگیختن عاطفه و احساس مخاطب، اقناع مخاطب، استوار کردن کلام، اظهار تعجب و شگفتی، اغراق و بزرگ نمایی و موارد متعدد دیگری را در برمی گیرد که به تفصیل به آن ها پرداخته شده است.