تجلّی بسیاری از باورها و آیین های باستانی ملل مختلف را می توان در حکایات و افسانه های کهن آنان جستجو کرد. هدف پژوهش حاضر، بررسی بن مایه های اساطیری داستان خیر و شرّ در هفت پیکر نظامی گنجه ای(603-520 ها.ق) و پیوند آن با شاهنامه فردوسی است. در این راستا ارتباط داستان خیر و شرّ در هفت پیکر و داستان کاوه و ضحاک در شاهنامه ی فردوسی با یکی از باورهای بنیادین آریایی؛ یعنی، باور به اصل خوبی و بدی – که برخاسته از نبرد اهریمن و هرمزد در اسطوره ی آفرینش است – بررسی شده است. نتیجه بیانگر ارتباط این دو داستان با باور مورد اشاره ی آریایی هاست. برخی از موارد یادشده در این مقاله بیانگر تأثیر پذیری داستان خیر و شرّ از داستان کاوه و ضحاک در شاهنامه است، به گونه ای که حتّی در برخی از موارد می توان آن را مکمّل آن داستان در شاهنامه به شمار آورد. روش پژوهش توصیفی است و نتایج با استفاده از تکنیک تحلیل محتوی به روش کتابخانه ای و سندکاوی تجزیه و تحلیل شده است.