فراداستان (metafiction)، یکی از مؤلفه های داستان های پست مدرنیستی است که با ورود نویسنده به عرصه ی داستان می کوشد خواننده را از غیر واقعی بودن داستان بیاگاهاند. پژوهش حاضر به بررسی این مؤلفه در سه مجموعه ی داستانی «یوزپلنگانی که با من دویده اند»، « دوباره از همان خیابان ها» و « داستان های ناتمام » بیژن نجدی (1376-1320) می پردازد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و داده های پژوهش با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا به شیوه ی کتابخانه ای بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد نجدی با شگردهایی چون «آشکار کردن تمهید»، « توصیف»، « تعلیل های نامربوط » و « در هم آمیختن جهان واقعی و فانتاستیک» توانسته است غیر واقعی بودن داستان های خود را به خوانندگان خود بقبولاند و به خوبی از عهده ی این کار برآید.