داستان رمز آمیز و نمادین سلامان و ابسال در ادب پارسی به گونه های مختلف گزارش و تحلیل شده است. برخی بنیاد آن را یونانی، برخی عربی، برخی عبری و گاه آریایی گمان کرده اند. قدیمی ترین گزارش از آن حنین بن اسحاق است که آن را از یونانی به عربی برگردانده است. ابن سینا، امام فخر رازی، خواجه نصیر الدین توسی، اسماعیل ریزی و عبدالرحمن جامی از جمله کسانی هستند که به این داستان اشاره کرده و کوشیده اند ضمن گزارش داستان راز و رمزهای آن را نیز بگشایند. در این مقاله کوشش شده است اولا گزارش و تحلیل جامی از دو جنبه ی فرم و محتوی مورد بررسی واقع گردد. به نظر می رسد جامی در سرایش این منظومه از نظر فرم تحت تاثیر مثنوی معنوی مولوی و از نظر محتوی با اندک تفاوت هایی تحت تاثیر برگردان حنین بن اسحاق و اسماعیل ریزی باشد. نتیجه نشان خواهد داد که با این پژوهش می توان به درک درست تری از سلامان و ابسال دست یافت.