فرایند بازنمایی شخصیت در روایت، دارای وجوه متعددی از صورتبندیهای مبتنی بر گفتمان است. پژوهش حاضر جهت توصیف عاملان و کنشگران گفتمان، آرای ون لیوون (1996) در باب گفتمان و کنشگران را در شعر حماسی آرش کمانگیر سروده سیاوش کسرایی بهکار گرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهد که کارگزاران گفتمان از یک سو به دو دستۀ اصلی عامل فاعلی و پذیرندۀ عمل تقسیم شدهاند. آرش در نقش قهرمان قربانی، عامل فاعلی روایت است و مردمان شهر که منفعل و منتظر هستند در نقش پذیرندۀ عمل توصیف شدهاند. از سوی دیگر، شخصیتهای روایت با دو رویکرد حذف و ذکر بازنمایی شدهاند. کسرایی با توجه به میدان گفتمانی و اعتقادی خاصی که بدان تعلق دارد، شخصیت پادشاه را در روایت حذف کرده است. همچنین راوی، در ذکر شخصیت آرش، ایرانیان و تورانیان نیز رویکرد دوگانه غیرانساننمایی و انساننمایی را با فروعات آن به کار گرفته است تا نسبتهایی از قبول و طرد را مبتنی بر مشروعیت و عدم مشروعیت طرح کند. در این میان، قبول و مشروعیت آرش و لشکر ایرانیان، ذیل فرهنگ «خود» و با رویکردهای متنوع غیرانساننمایی و انساننمایی اعم از مشخصسازی، تمایزگذاری، نامدهی، مقولهبندی، ارزشگذاری مثبت و طبقهبندی، بازنمایی شده است. در مقابل، طرد و عدم مشروعیت لشکر دشمن ذیل فرهنگ «غیر و بیگانه» با رویکرد طبقهبندی و ارزشگذاری منفی بازنمایی شده است.