1403/09/01
سید احمد پارسا

سید احمد پارسا

مرتبه علمی: استاد
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: 4573
دانشکده: دانشکده زبان و ادبیات
نشانی:
تلفن:

مشخصات پژوهش

عنوان
تحلیل گفتمان انتقادی هفت رمان فارسی بر اساس الگوی ون لیوون
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
گفتمان انتقادی، مؤلفه های جامعه شناختی- معنایی، الگوی ون لیوون، رمان، آوسنه
سال 1400
پژوهشگران ناهید اشرفی(دانشجو)، ابراهیم رنجبر(استاد راهنما)، سید احمد پارسا(استاد مشاور)

چکیده

زبان رمان عموماً و زبان رمان های که در این پژوهش بررسی شده اند، خصوصاً، نشانه هایی از چگونگی انعکاس فلسفۀ حیات فکری و اجتماعی مردم در ذهن و زبان نویسنده است لذا توجه به ساخت گفتمانی در بررسی رمان می تواند در شناخت و تفسیر دقیق تر رمان مؤثر باشد. الگوی ون لیوون در زمینه تحلیل گفتمان انتقادی الگوی معروفی است و در صدد پاسخ به این سوال است که چگونه آثارداستانی با بهره گیری از مؤلفه های زبانی، محتوا و درون مایه خود را در ساخت فرهنگی نسل های مختلف جاودان می سازند؟ هدف این پژوهش یافتن میزان و چگونگی انعکاس پیوند بین هنر، زبان و جامعه، و تأثیر حیات فکری حاکم بر ذهن نویسنده و تأثیر ذهن نویسنده بر زبان او است . روش این پژوهش تحلیلی ـ توصیفی است با رویکرد گفتمان شناسی در زمینه زبان شناسی ادبیات که چگونگی توزیع ساخت های گفتمان مدار در سطح عبارات، جملات و متن هفت رمان دهه چهل (آوسنه باباسبحان، تنگسیر، توپ، سووشون، شازده احتجاب، شریفجان شریفجان و نفرین زمین) را بررسی کرده تا میزان صراحت و پوشیدگی مؤلفه های زبانی به کاررفته در بیان مفاهیم را روشن کند. علاوه بر تحلیل کیفی از بررسی کمیّت و بسامد نقش کنشگران و نسبت مؤلفه ها به شیوه های آماری استفاده شده است . یافته ها نشان می دهد که در تمام جوامع و در فرهنگ های مختلف برای بیان مطلب خاصی ازمؤلفه های گفتمان مدار یکسان استفاده می شود با این تفاوت که میزان بهره گیری از این مؤلفه ها و انتخاب نوع مؤلفه ها برحسب دیدگاه سیاسی، اجتماعی و یا ایدئولوژی خاص نویسنده متغیر است پس در هفت رمان «آوسنه باباسبحان، تنگسیر، توپ، سووشون، شازده احتجاب، شریفجان شریفجان، نفرین زمین» کم و بیش از مؤلفه های جامعه شناختی- معنایی استفاده شده است. در این آثار کنش گران در هیأت انسان های فعال و پویا بازنمایی شده اند؛ کنشگران فعالی که اسیر چارچوب های اجتماعی شده و راهی به رهایی ندارند. نتایج تحلیل اثبات فرضیه ها را در آثار بررسی شده نشان می دهد. ارتباط مستقیم و چندلایه بین مناسبات قدرت، ساخت های ایدئولوژیک و ساخت های گفتمان مدار در این آثار دیده شد هرچند نویسندگان آثار داستانی تمام تلاش خود را داشته اند که نشان دهند بدون هدف و غرض خاصی یا به تعبیری بی طرفانه به مسائل نگاه می کنند اما بررسی ها نشان می دهد که هیچ نوشته یا متنی خالی از ارزش گذاری های خاص اجتماعی، سیاسی، مذهبی یا فرهنگی نیست ولو اثری داستانی باشد.