یکی ازجنبه های قابل توجّه در روایت شناسی ژنت، بحث سرعت و ضرب آهنگ(تداوم یا دیرش) روایت است که در آن، رابطه ی میان زمان داستان و زمان متن مورد بررسی قرار می گیرد. از دیگر سو نیز، بیانگر کنش ها و حوادث داستان در یک دوره زمانی خاص است و با سنجش سرعت روایت می توان پی برد که چه میزان از حجم رمان به رویدادهای داستان و کنش ها اختصاص پیدا کرده است. «رازی در کوچه ها» یکی از آثار شاخص داستانی «فریبا وفی» است که در نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی و تحلیلی و براساس نظریه روایت شناسی ژنت از منظر سرعت روایت بررسی شده است. در نگاه اول، روایت داستان بر حسب توالی زمانی نیست؛ بدین معنا که زمان پریشی از نوع گذشته نگری درونی بر روایت غلبه دارد و همین امر تأثیر فراوانی بر شتاب و سرعت روایت می گذارد و موجب شتاب منفی و کندی روایت می شود. افزون براین، عوامل دیگری نیز موجب به هم خوردن تعدیل سرعت روایت در مجموع رمان رازی در کوچه ها شده اند. توصیفات مکرر و پی در پی ظاهر، حالات، روحیات و اعمال شخصیت های داستانی، جزئی نگری و صورت گرایی زنانه فریبا وفی، چیرگی نقالی، خودگویی نویسنده یا روایی، دخالت نویسنده و فراوانی کانون های بحران از دیگر عواملی است که شتاب منفی و کندی روایت را بر مان حاکم کرده و توازن میان شتاب منفی و شتاب مثبت را در سرعت روایت بر هم زده است. امّا با این وجود، فریبا وفی تلاش کرده است که برای جبران شتاب منفی و جلوگیری از سکون و ایستایی روایت از مؤلفه های شتاب مثبت نیز بهره بگیرد. هر چند در این کار موفق نشده است و شتاب مثبت برای مخاطب چندان ملموس و محسوس نیست و خواننده با یک روایت ساکن و ایستا روبرو است که گاهی وقت ها موجب کسالت و رخوت می شود. بهره گیری از جملات کوتاه، استفاده از فعل های حرکتی، حذف و گزینش رویدادهای گذشته، نمونه های از مؤلفه های شتاب مثبت در رمان رازی در کوچه هاست که نویسنده می خواهد از این طریق در سرعت روایت تأثیر بگذارد. قابل ذکر است که در این رمان، استفاده از جملات کوتاه، بخشی از رویکرد سبکی فریبا وفی محسوب می شود؛ رویکردی که خاص سبک زنانه است.